🌸 بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ‏ 🌸 🌷 سرداب سامراء🌷 👈داستان جالب سربازانی که برای دستگیری امام دوازدهم به سرداب خانه وارد شدند.. 👉 🌷 «ثُمَّ بَعَثُوا عَسْكَراً أَكْثَرَ فَلَمَّا دَخَلُوا الدَّارَ سَمِعُوا مِنَ السِّرْدَابِ قِرَاءَةَ الْقُرْآنِ فَاجْتَمَعُوا عَلَى بَابِهِ وَ حَفِظُوهُ حَتَّى لَا يَصْعَدَ وَ لَا يَخْرُجَ وَ أَمِيرُهُمْ قَائِمٌ حَتَّى يُصَلِّيَ الْعَسْكَرُ كُلُّهُمْ فَخَرَجَ مِنَ السِّكَّةِ الَّتِي عَلَى بَابِ السِّرْدَابِ وَ مَرَّ عَلَيْهِمْ فَلَمَّا غَابَ قَالَ الْأَمِيرُ انْزِلُوا عَلَيْهِ فَقَالُوا أَ لَيْسَ هُوَ مَرَّ عَلَيْكَ فَقَالَ مَا رَأَيْتُ قَالَ وَ لِمَ تَرَكْتُمُوهُ قَالُوا إِنَّا حَسِبْنَا أَنَّكَ تَرَاهُ‏.» 🌷 👈 آنگاه لشكر بسيارى را (در پی امام دوازدهم، مهدی موعود عج) فرستادند؛ وقتى داخل خانه شدند، صداى قرائت قرآن را از سرداب خانه شنيدند؛ سربازان در سرداب را گرفتند تا از بالا رفتن و بيرون آمدن او جلوگيرى نمايند؛ امير لشكر هم ايستاد تا همه لشكر به خانه بريزند و او را بگيرند؛ ولى او (مهدی موعود عج) از راهى كه پهلوى در سرداب بود بيرون آمد و از جلو سربازان گذشت. وقتى ناپديد شد امير لشكر گفت: وارد سرداب شويد و او را دستگير كنيد! سربازان گفتند: مگر او نبود كه از پهلوى تو گذشت؟ امير لشكر گفت: من او را نديدم. چرا گذاشتيد برود؟! گفتند: وقتى ما ديديم تو او را مى‏بينى و چيزى نميگوئى ما هم چيزى نگفتيم! 👉 🌿(بحار الأنوار، ج ‏52، ص 53)🌿 @JF72HGH|جنبش فرهنگی منادیان فتح 🌸 🌷