🔻صفحه 2 از 5
بیگمان، بیشتر روایات اسلامی در اندازۀ زمان فرمانروایی امام مهدی(علیهالسّلام) میان هفت تا هفتاد سال ناسازگارند، و باور دارم که بیشتر آن اندازهها از افزودههای روایتگران و رونوشتبرداراناند، و درست در نزد من همان چیزی است که در کتابهای شیعیان و سنّیان آمده است، از پایداری دولتش نزدیک بیست سال، و خداوند داناتر است، و از برخی حدیثها هویدا میشود که در پایان کار مهدی(علیهالسّلام)، امام حسین(علیهالسّلام) به دنیا بازمیگردد و مؤمنان او را میشناسند، و هر گاه مرگ مهدی فرا رسد، حسین او را میشوید و میپوشاند و به خاک میسپارد، و سیسد و نه سال پادشاهی میکند، سپس پیامبر و امیر مؤمنان علی و دیگر پیامبران و سفارششدگان(صلواتالّاهعلیهم) با برخی دشمنانشان به دنیا بازمیگردند، پس، از آنان خونخاهی میکنند و میکشندشان، و برای مهدی(علیهالسّلام) نیز بازگشتی خاهد بود، و بازگشتکنندگان با دیگر مؤمنان زندگی میکنند تا رستاخیز برپا شود.
از ابو هُرَیْرَه روایت شده است که رسول خدا(صلّیالّاهعلیه[وآله]وسلّم) فرمود: ساعت برپا نمیشود، مگر آنکه مرد از گور برادرش بگذرد و بگوید: ای کاش جای تو بودم.(۹)
بدان که مراد از «ساعت» در برخی آیات قرآنی و بسیاری از روایات اسلامی، زمان قیام قائم(علیهالسّلام) است.
عبدالّاه ابن عَمْر گفته است: روزگاری بر مردم فرا میرسد که مرد دارندۀ بزرگی و دارایی و فرزند، از آنچه از گرفتاری سرپرستانش میبیند، آرزوی مرگ میکند.(۱۰)
نیز عبدالّاه ابن عَمْر گفته است: سوگند که بیگمان، روزگاری بر مردم فرا میرسد که مرد، از سختی آنچه از گرفتاری در زمین است، در آن آرزو میکرد که کاش او و خانوادهاش درکشتیای پُر بودند که آنان را در دریا میگردانْد.(۱۱)
چنین مینماید که این دو حدیث از سخنان پیامبر(صلّىالّاهعلیهوآله) باشند، اگرچه عبدالّاه ابن عَمْر ابن عاص صحابی آندو را به وی نسبت نداده است.
اَصْبَغ ابن نُباتَه گفته است که امیر مؤمنان علی ابن ابی طالب(علیهالسّلام) در کوفه سخنرانی کرد، پس، خدای متعالی را ستود و بر وی آفرین گفت، سپس فرمود: ای مردم، بیگمان، قریشیانی پیشوایان عربها میباشند ... و سوگند که بیگمان، از خانوادۀ من مردی خاهد بود که به فرمان خداوند فرمان میدهد و نیرومندی است که با داوری خدا داوری میکند، و آن، پس از روزگاری ترشکنندۀ روی و نمایانگر بدی است که در آن، گرفتاری سخت، امیدواری بریده و رشوه (پول زور) پذیرفته میشود... .(۱۲)
ابو حمزۀ ثُمالی گفته است که شنیدم ابو جعفر محمّد ابن علی(عليهماالسّلام) میفرمود: ... ای ابو حمزه، قائم(عليهالسّلام) برنمیخیزد، مگر هنگام ترسی سخت، زمینلرزههایی، آشوبی و گرفتاریای كه به مردم میرسند، طاعونی پيش از آن، شمشيری برنده میان عربها، ناسازگاریای سخت ميان مردم و پراكندگیای در دينشان و دگرگونیای در حالشان، تا آنجا كه هر آرزوکنندهای، از بزرگی آنچه از درندهخويی مردمان و خُردن برخی از آنان ديگری را میبیند، هر صبح و شام آرزوی مرگ میکند، و شورش وی هر گاه برشورد، هنگام ناامیدی و دلسردی خاهد بود... .(۱۳)
سَدِیر صَیْرَفِی گفته است که با گروهی از کوفیان نزد ابو عبدالّاه جعفر ابن محمّد(عليهماالسّلام) بودیم، به آنان رو کرد و فرمود: ... پس، در آن هنگام، از حج بازداشته میشويد، ميوهها كاهش میيابند، سرزمينها بیباران و خشک میشوند، دچار گرانی نرخها و از راستی برگشتن پادشاه میشوید، ستمگری و ستمِ بیش از اندازه با گرفتاری، وبا و گرسنگی ميان شما پدیدار میشوند، و آشوبها از همۀ گوشهوکنارهها بر شما سايه میافكنند... .(۱۴)
مَدائِنِی در کتاب «صِفِّین» روایت کرده و گفته است: علی(علیهالسّلام) پس از پایان کار نَهْرَوان(۱۵) سخنرانی کرد و چیزهای نو و شگفتی از نبردهای پُرکشتار را یادآور شد و فرمود: هر گاه میان شما، نژادآمیختگان افزون و نَبَطِیها چیره شوند، ویرانشدن عراق نزدیک خاهد شد ... پس در آن هنگام، کشته و با گرفتاریهای گوناگون زده و با شمشیر درو می شوید و سوی آتش میروید و گرفتاری، چنانکه پالان پشت شتر را میگزد، شما را میگزد... .(۱۶)
بیگمان، امیر مؤمنان علی(علیهالسّلام) در این پیشگویی از رویدادن برخی رویدادهای برجسته در عراق، بهویژه شهر بغداد، کمی پیش از قیام امام مهدی(علیهالسّلام) خبر داده است، و آن، هنگامی است که میان عراقیها گروههای نژادآمیخته، مانند گروه داعش و دیگر تروریستهایی که از سراسر جهان به عراق میآیند، افزون شوند، و نیز هنگامی است که نَبَطِیها، مانند برخی کسان از حزب بعث، بر زیندگان عراق چیره میشوند، و «نَبَطِیها» گروهی ناعرب و ناپارسیاند که در سیاه زمینِ عراق جای دارند، و به کشاورزی، چوپانی و هنرهای دستی سرگرم میباشند.