♨️ مردڪی از درد چشمانش رنج می برد. پس نزد دامپزشڪ رفتـــــ تا چشمان او را مداوا ڪند. دامپزشڪ از آنچه ڪه در چشم خَرها می ریختـــــ در چشم او ریختـــــ و مردڪ بیچاره ڪور شد. مردڪ شڪایت نزد قاضی برد و گفتـــــ : این دامپزشڪ مرا خر فرض ڪرد و داروی خرها را در چشم من فرو ریختـــــ و ڪور شدم. قاضی گفتـــــ : دامپزشک هیچ گناهی ندارد، اگر تو خر نبودی با حضور پزشڪان حاذق پیش دامپزشڪ نمیرفتی. ⚠️آری دوستان ڪار را باید به ڪاردان سپرد و هر ڪسی شایسته مشورتـــــ و نظرخواهی نیستـــــ ! ღ꧁ღ╭⊱ꕥ َاَللٰهُمَ ؏َجَّل لِوَلیِک اَلفَرَجꕥ⊱╮ღ꧂ღ @jomalat_talaei_olama_shohada