🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊
اومدپیشم،گفت:روضه میخونی؟؟
گفتم:شب عملیاته وقت ندارم.
رفت و دوباره با دوستش آمد،اصرارکردندکه برایمان کمی روضه بخوان.
قبول کردم و گفتم روضه چه کسی؟؟
گفت:دلم هوای ابوالفضل عباس کرده.
شروع کردم به خواندن
فردا که بیسیم زدیم تا اوضاع رو بپرسیم گفتند:چندلحظه پیش شهیدشده،بادست بریده و نارنجک به دست.
https://eitaa.com/jomalat_talaei_shohadaei