کشاورز یک مزرعه بزرگ گندم‌داشت. زمين حاصلخيزی که گندم آن زبانزد خاص و عام بود. یک شب روباهی وارد آن مزرعه شد و بخش کوچکی را لگدمال کرد و به کشاورز ضرر زد. کشاورز که عصبانی شده بود، بعد از چند روز روباه را به دام انداخت و تصميم گرفت از حيوان انتقام بگيرد. مقداری پوشال به دم روباه بست و آتش زد. روباه شعله ور در مزرعه به اين‌طرف و آن طرف میدويد و شعله آتش تمام گندم‌زار را به خاکستر تبديل کرد. پ ن: وقتی کينه به دل گرفتیم و در پی انتقام هستيم ، بايد بدانيم آتش انتقام ، دامن خودمان را هم خواهد گرفت! پس ببخشيم و بگذريم ... همراه ما باشید با جملات ناب 📄 @jomelatenab