درختی پیر شکسته خشک تنها گم نشسته در سکوت وهمناک دشت نگاهش دور فسرده در غروب مرده دلگیر و هنگامی که بر می‌گشت کلاغی خسته سوی آشیان خویش غم آور بر سر آن شاخه های خشک فروغ واپسین خنده خورشید شد خاموش... 🗒 ‌ ┏━━━━━━❤️ @jomlatzibaa ┗━━━━━━🤍