شب‌ها‌ابراهیم‌ڪہ‌‌دیر‌مے‌‌اومد‌خونہ‌در ‌نمیزداز‌رو؎‌‌دیوار‌مے‌پرید‌تو‌حیاط‌و‌تا‌اذان‌ صبح‌صبر‌مے‌‌ڪردبعد‌بہ‌شیشہ‌مے‌زدوهمہ ‌روبرای‌نماز‌بیدار‌مے‌ڪردبعد‌از‌شهادتش ‌مادرم‌هر‌شب‌با‌صدای‌‌برخورد‌ِباد‌بہ‌ شیشہ‌میگفت:ابراهیم‌اومدھ‌ . • @jonbesh_nojavanan_movahedin