✡ مقايسهٔ ماجرای ملاقات حضرت ابراهيم با فرشتگان در قرآن و تورات (٢) 📖 نقل توراتی 🌐 امّا طبق نوشته تورات، در فصل هجدهم از سفر تکوین: 👈خداوند و سه نفر از فرشتگان در بلوطستان ممرى در یک روز گرم بر ابراهیم آشکار گردیدند. ابراهیم از آن سه فرشته پذیرایى گرمى مى‌کند و آنها غذاى او را مى‌خورند (برخى از این عبارات فهمیده‌اند که خداوند هم از غذاى او خورد! یا این‌که آن سه نفر مظاهر سه‌گانه خدا طبق عقیده تثلیث بودند) به هر حال خداوند بشارت فرزند به ساره داد ولى ساره از این بشارت خندید خداوند ساره را مؤاخذه کرده که چرا خندیدى؟ او منکر شد که نخندیدم! ولى خداوند تأکید کرد که خندیدى! 👈 سپس آنها روانه شدند و ابراهیم آنها را مشایعت کرد و وسط راه خداوند فکر مى‌کند چرا ابراهیم را از اقدامى که مى‌خواهد درباره‌ی قوم لوط انجام دهد بى‌خبر بگذارد؛ لذا به او گفت: «سر و صداى زیادى از شهرهاى قوم لوط شنیدم و گناهان زیادى از آنها نقل مى‌کنند. از آسمان فرود آمده‌ام تحقیق کنم ببینم راستى آنچه به من گزارش داده‌اند درست بوده یا نه! اگر درست بوده آنها را هلاک خواهم کرد». 👈 سپس آن سه نفر روانه به سوى سدوم شدند امّا ابراهیم هم‌چنان در حضور خداوند ایستاده بود و شروع به جر و بحث (به‌اصطلاح چک و چانه) کرد و گفت: از عدالت دور است که اگر در این شهرها ۵٠ نفر صالح باشند آنها را هلاک کنى؛ خداوند اطمینان داد که اگر ۵٠ نفر صالح در آنجا پیدا کند هلاکشان نکند. 👈 ابراهیم با احتیاط کامل عدد را پایین کشید و هر بار براى این‌که اوقات خداوند تلخ نشود! با اعتذار و پوزش تمام سخن را آغاز مى‌کرد؛ حتى دو مرتبه صریحاً گفت: تمنا دارم عصبانى نشوى تا این‌که عدد به ١٠ نفر رسید! مثل این‌که ابراهیم جرأت نکرد بیش از این پائین بیاید؛ لذا در همین‌جا سکوت را بر ادامه‌ی سخن ترجیح داد؛ و هنگامى‌که بحث به این‌جا کشید کلام خدا با ابراهیم تمام شد. خداوند به‌سوى سدوم روانه شد و ابراهیم به مکان خود بازگشت. ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter