✳️
چه پدر شفیق و دلسوزیست ابوتراب...
و خوش به سعادت آنانکه تراب و شیعهی ابوترابند و در روز قیامت با حسرت نمیگویند:
یا لیتنی کنت ترابا (نبأ:۴۰)
یعنی ای کاش خاک بودم
که طبق روایات یعنی ای کاش تراب و شیعه بودم تا پدرم ابوتراب میشد و اینچنین مورد لطف خدا واقع میشدم. (علل الشرایع (شیخ صدوق): ج۱، ص۱۵۶)
✳️ در روایات نقل شده که بهشت مشتاقتر است به سلمان تا سلمان به بهشت! (روضة الواعظین (فتال نیشابوری): ج۲، ص۲۸۲)
وقتی سلمان که شیعهی امیرالمؤمنین علیه السلام است چنین وضعی دارد، خوب، به طریق اولی، حال قلبی خود حضرت امیر صلوات الله علیه نسبت بهشت مشخص است.
مولایی که در سخنی فرمودند:
دوست نداشتم كه در كودكى مىمردم و به بهشت مىرفتم و بزرگ نمىشدم تا پروردگارم، عز و جل، را بشناسم. (کنز العمّال (متقی هندی): ج۱۵، ص۶۷۲)
مولایی که عبادت به طمع و شوق بهشت را عبادت تجار نامیدند. (نهج البلاغة (سید رضی): حکمت۲۳۷، ص۵۱۰)
حال با این مقدمهی کوتاه، برویم سراغ حدیث شریفی که تا حدی
تجلّیگر شدّت شفقت و دلسوزی پدرانه امیرالمؤمنین علیه السلام، نسبت به ما شیعیان اسمی و إنشاءالله محبانشان است.
🔹 شب نخستِ پس از ضربت خوردن مولی علی، اصبغ بن نباته تنها صحابی دلسوختهای بود که توفیق یافت به منزل حضرت امیر صلوات الله علیه راه یابد.
نقل میکند سم چنان در بدن مبارک امیرالمؤمنین نفوذ کرده بود که رنگ پوست حضرت از شدّت زردی، به رنگ دستمال بسته شده بر پیشانی مبارکشان شده بود.
در همان حال بسیار سخت، حضرت از سر شفقت، خطاب به اصبغ میفرمایند:
دوست داری برایت حدیثی نقل کنم؟، چرا که گمانم این است که این، آخرین احادیثی باشد که برایت بیان میدارم.
اصبغ نیز با اشتیاق و با چشمانی اشکبار اعلام آمادگی کرد.
💠 حضرت فرمودند:
⬅️ در زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله در کوچههای مدینه، روزی بسیار غمگین بودم به شکلی که آثار غم در چهرهام معلوم بود [به جهت شدّت طعنهها و تخریبهای منافقین و اثر این تبلیغات سوء بر نگاه مردم نسبت به امیرالمؤمنین که باعث محرومیت مردم از فیض وجود ایشان و هدایت و رستگاریشان میشد]
رسول خدا فرمودند: علی جان چرا تو را غمگین میبینم؟
آیا دوست داری برایت حدیثی نقل کنم که غم را از تو بزداید؟
پس گفتم: بلی یا رسول الله.
رسول خدا فرمود:
روز قیامت منبری بسیار عظیم و مرتفع قرار میدهند و من در بالاترین پله قرار میگیرم،
سپس به تو امر میشود که تو هم از منبر بالا بیایی و یک پله پایینتر از من بیاستی.
سپس دو فرشته رضوان و مالک که کلیدداران بهشت و جهنم هستند میآیند و در یک پله پایینتر از تو قرار میگیرند.
در این هنگام رضوان در عرصه محشر ندا در میدهد: من رضوان کلیددار بهشت هستم، به من امر شده که کلید بهشت را در اختیار رسول خدا قرار دهم و ایشان نیز به من امر کردند که کلید بهشت را به علی بن ابیطالب علیهماالسلام بدهم؛ شاهد باشید من کلید بهشت را به علی بن ابیطالب تقدیم کردم.
سپس مالک، کلیددار دوزخ ندا در میدهد، ای مردم، من مالک کلیددار دوزخ هستم، به من امر شده که کلید جهنم را در اختیار رسول خدا قرار دهم و ایشان نیز به من امر کردند که کلید دوزخ را به علی بن ابیطالب علیهماالسلام بدهم؛ شاهد باشید که من کلید دوزخ را به علی بن ابیطالب تقدیم کردم.
[اینجا
یکی از تجلّیهای حقیقتِ حدیث مورد اتفاق شیعه و سنی، مبنی بر قسیم الجنّة و النّار بودن حضرت امیر صلوات الله علیه است.]
سپس رسول خدا فرمودند:
✅ يَا عَلِيُّ، فَتَأْخُذُ بِحُجْزَتِي، وَ أَهْلُ بَيْتِكَ يَأْخُذُونَ بِحُجْزَتِكَ وَ شِيعَتُكَ يَأْخُذُونَ بِحُجْزَةِ أَهْلِ بَيْتِكَ. قَالَ: وَ
صَفَقْتُ بِكِلْتَا يَدَيَّ، وَ قُلْتُ: إِلَى اَلْجَنَّةِ يَا رَسُولَ اَللَّهِ؟
قَالَ: إِي وَ رَبِّ اَلْكَعْبَةِ.
⬅️ یا علی، در این وقت من دست به دامان خداوند میشوم
و تو دست به دامن من میشوی
و امامان از فرزندان و نسل تو، دست به دامان تو میشوند
و شیعیان دست به دامان امامان از فرزندان و نسل تو میشون
د
من در این هنگام از شوق دستانم را بر هم زدم و پرسیدم: به بهشت میرویم یا رسول الله؟
رسول خدا صلی الله علیه و آله نیز در پاسخ فرمودند:
بله علی جان، به خدای کعبه به بهشت میرویم...
📚 الروضة في فضائل أمير المؤمنين علیه السلام (شاذان بن جبرئیل): ج۱، ص۱۳۲
پ.ن: در مقدمهی حدیث شریف ذکر شد که خود مولی رغبت و میل و شوقشان برای چیزی بسیار فراتر از بهشت است، بهشتی که به سلمان که شیعه حضرت امیر است مشتاقتر است تا سلمان به بهشت!
پس سرّ این شوق زاید الوصفِ حضرت امیر صلوات الله علیه چیست که آنقدر ظهور دارد که مولی از خوشحالی دستان مبارکشان را بر هم میزنند؟
بله
شدّت لطف و دلسوزی و شفقت پدرانهی ایشان است نسبت به ما شیعیان و محبان با این کثرت قصوری که داریم...
⚫️ شیعیان یتیم شدیم...
@justhadis110