🍃
یک روز در جامعةالزهرا
💢روزها یکی پس از دیگری سپری شدند و روز مصاحبه فرا رسید. باید قبل از تاریخ مقرر، حرکت میکردیم به سمت شهر مقدس قم.
تا آن زمان هیچ شناختی از جامعةالزهرا نداشتم.
مادرم در این سفر، همراه ما بود و از اینکه زائر خانم فاطمهمعصومه سلاماللهعلیها شده است، خدا را شکر میکرد.
💢من بیشتر دلواپس مصاحبه بودم که چطور انجام میشود و قرار است چه بپرسند!
سطحی و گذرا مسائل احکام را مطالعه کرده بودم.
برگهای کوچک از خلاصه احکام را همراهم داشتم، در راه مرور میکردم، گاهی از مادر و همسرم میپرسیدم. مادرم خیلیهایش را درست جواب میداد.
با خودم گفتم اینها نتیجه مسجد رفتن و پای منبر نشستنهایش است وگرنه سواد آنچنانی ندارد اما من سواددار کُمیتم لنگ میزند...😕
💢قبل از حرکت، همسرم سوئیتی رزرو کرده بود؛ وقتی رسیدیم قم، به دنبال آدرس گشتیم، آن موقعها برنامه "بلد" نبود و ما دنبال بلدِراه بودیم تا از او کمک بگیریم.😉
از چند نفری پرسیدیم بعد از راهنماییهایشان به سمت محل اقامت رفتیم. وارد سوئیت ویلایی و حیاطداری شدیم.
💢بعد از کمی استراحت حاضر شدیم تا برای عرض ارادت به حرم بیبی جان برویم.
همین که راه افتادیم باران گلآلودی بارید که تا آن موقع اصلاً ندیده بودیم. همه جا پر از گِل بود. بعد از برگشتن، شروع به تمیز کاری و شستن لباسها کردیم و حسابی اول کاری به زحمت افتادیم.😁
💢فردای آن روز ساعت ۹ صبح وارد جامعةالزهرا شدم و به محل مصاحبه رفتم اما اصلاً یادم نمیآید چطور محیطی داشت، اینقدر که استرس داشتم اما برایم خیلی دلانگیز بود.
💢همان یک بار رفتن به جامعةالزهرا برایم خیلی دلنشین بود.
این روزها دوباره منتظرم تا زمان، سپری شود و برای مصاحبه سطح سه دوباره وارد آن محیط پر انرژی شوم ولی اینبار با دیدی متفاوت و دقیق خواهم رفت.
✍️🏻سبیله بدلی (کارورز کارگاه محصولمحور نویسندگی کاربردی با رویکرد روایت از جامعةالزهرا سلاماللهعلیها)
🧕🏻مدرس: مریم صادقی
کانال اطلاع رسانی تبلیغ نوین جامعة الزهراء سلام الله علیها درایتا ⬇️⬇️
@jz_resane