🌏دنیای بیدار 🔸️از ماشین پیاده شد و بدون هیچ سلامی با صدای کودکانه‌ای که سعی داشت مردانه‌ جلوه‌اش دهد، شروع کرد به حرف زدن. -«مامان! امروز توی مدرسه به غیر از یه فاجعه‌ اتفاق دیگه‌ای نیفتاد. یکی از بچه‌ها کیفم رو زمین انداخت و باهاش فوتبال بازی کرد، منم رفتم به همه گفتم. حالا از همه طرف مورد تهدیده.» 🔹️در خانه را باز گذاشت و وارد شد؛ ادامه داد: «به این می‌گن یه مدل زورگویی، خیلی از دستش عصبانی شدم.» با گونه‌هایی سرخ و ابروهای درهم رفته، کیفش را وسط اتاق رها کرد و در را بست. 🔸️در تمام این مدت، من فقط شنونده بودم و غرق در افکار درهم خودم. از یک‌سو‌ حس مادری‌ام خشمگین بود و می‌گفت: -«عجب بچه‌ای! این‌ چه کاری بود با کیف پسرم انجام داد؟ اگه ادامه پیدا کنه با مسئول مدرسه صحبت می‌کنم.» از طرفی منطق و آموخته‌های تربیتی‌ام می‌گفت: -«باید بتونه از خودش دفاع کنه و حل مسئله رو از الآن یاد بگیره.» 🔹️از یک سمت، کلمه زورگویی را که شنیدم، یاد طفلکان معصومِ این‌ روزها برایم تداعی شد. فرشتگانی که تاب تحمل ظلم کفتارصفتان را نداشتند، خیلی زود زمین را ترک کردند یا در کودکی بزرگ شدند. دیگر، مشکل پسرم برایم مفهومی نداشت. اصلا مگر مشکلی هم وجود داشت؟! ✋️ای فرشته آسمانی ! که در گهواره نافت را با تیغ عدالت و حق‌طلبی بریده‌اند تا به‌حال کودکی کرده‌ای؟! شاید بتوان گفت بزرگی بسیاری از بزرگان عالم در برابر قدرت و مقاومتت نوپاست و باید گام‌ها بردارند تا به جایگاه رفیعِ صبرت برسند. ✋️به غیر از تو چه کسی می‌توانست با نفس‌های پاکش این‌چنین دنیا را بیدار کند و آبروی آن قوم جعلی بی‌صفت را ببرد؟! قصه تو و راهت را به کودکانم می‌گویم؛ راهی که به خورشید ختم می‌شود و نامش را می‌گذارم: «کودک و خورشید»🧒🏻🌞 ✍️🏻خدیجه ابراهیم‌خانی مشاور تولید: مریم صادقی کانال اطلاع رسانی تبلیغ نوین جامعة الزهراء سلام الله علیها درایتا⬇️⬇️ @jz_resane