یہ‌رفیق‌داشتم(: میرفتیم‌هیئت‌بین‌اشک‌هایی‌که واسہ‌آقاامام‌حسین‌میریخت‌لبخندمیزد. ازش‌پرسیدم‌چتہ‌دیونہ چرامیخندی‌وسط‌گریہ؟ الان‌مسخرمون‌میکنن بااشک‌ولبخندبهم‌خیره‌شدوگفت میدونی‌چہ‌لذتی‌داره‌ازبین‌ میلیاردهاآدم‌روی‌کره‌زمین خداخواستہ‌کہ‌من‌هم‌حسینی‌باشم؟ این‌لطف‌کمی‌نیست.... خوشحالم‌کہ‌حسینی‌ام🥲:) '