🌼«اُمُ البَنین مادرِ عباس» 🌸🌼🍃🌼🌸 🌸بعد از وفاتِ مادر 🍃یک روز خانه ی ما 🌸با مَقدَمِ زنی شد 🍃پرنور و هم مُصَفا 🌸همنامِ مادرِ ما 🍃آن مادرِ مُؤدَب 🌸فاطمه بود اما 🍃اُمُ البَنین مُلُقب 🌸فرمود علی خدا‌وند 🍃خواهد به تو پسر داد 🌸زیبا قوی شجاعند 🍃آن هر چهار اولاد 🌸از آن چهار باشد 🍃نامِ نخست عباس 🌸دنیایِ عشق گردد 🍃خوشبو ازاین گلِ یاس 🌸در کربلا حسینم 🍃یار و برادرِ اوست 🌸او هم به روز عاشور 🍃سردارِ لشکرِ اوست 🌸سقایِ تشنگان است 🍃فرزندِ با وفایت 🌸گردد شهید و بی دست 🍃در کربلا نَهایت 🌸از کودکی شنیدیم 🍃ازپیش قصه هارا 🌸ما کودکانِ زهرا 🍃دیدیم غصه ها را 🌸از کربلا که برگشت 🍃آن زینبِ خمیده 🌸ام البنین بیامد 🍃با آه و اشکِ دیده 🌸پرسید از حسین و 🍃احوالِ کربلایش 🌸اما نکرد سوالی 🍃از نورِ دیدِگانش 🌸آن مادرِ مُؤَدَب 🍃میکرد جستجویش 🌸می گفت هزار عباس 🍃باشد فدایِ مویش 🌸در کربلا پسرها 🍃 گشتند شهیدِِ میدان 🌸ام البنین ولی گفت 🍃جانم حسین حسین جان 🌸تنها سوالِ او بود 🍃از آن حسینِ تشنه 🌸باشد کجا شهیدِ 🍃شمشیر و تیر و دِشنه 🌸احوالِ چار فرزند 🍃از هیچکس نپرسید 🌸بعد از حسینِ مظلوم 🍃اُمُ البَنین نخندید. 🌸🌼🍃🌼🌸 @kafran_yavar