قصه عشقی خواهرانه در دل روستا💔 🖋من بچه دهاتم... یه آدم معمولی! تو هیاهوی این زندگی ماشینی و تو اوج روزهایی که فتنه زن زندگی آزادی داشت حتی چادری هارو هم صورتی می‌کرد! به دعوت یکی از دوستام رفتم به اکران خصوصی مستند بِرارِ انیسه🌹 نمیدونم... شاید خدا میدونست قلب من تو اون شرایط خاص جامعه چی نیاز داره و همونو گذاشت سر راهم...🥀 یه قصه ساده و سوزناک خواهر برادری، که بهم یاد داد حتی یه چایی هم میتونه بزرگترین نشانه پیوند یه خانواده باشه... میتونه تبدیل بشه به نماد رنج های یک انسان که تمام وجودشو وقف مهربونی به همه چیز کرده...☕️ مهربونی به مادرش، مهربونی به خواهرش، مهربونی به یه گنجشک، مهربونی به یه غیر مسلمون، و حتی مهربونی نسبت به یه شاخه درخت بادوم!🍃 و خلاصه بهم یاد داد زن، زندگی و آزادی واقعی یعنی چی! 🎬این مستند روایتیه از زندگی یه آدم معمولیِ روستایی به نام «سید علی» که دوست داشته دکتر بشه ولی روزگار سرنوشت دیگه ای رو براش رقم زده... نقطه احساسی فیلم، ماجرای سوزناک اون و خواهرشه که مربوط میشه به یه استکان چایی...🫖 اون جا جایی بود که صدای گریه تو سالن سینما حال منم منقلب کرد و...❤️‍🩹 ✅اگه دنبال حال خوبی، حتما این مستندو ببین، شنبه ساعت 21 شبکه مستند👇 تماشای رایگان و رأی به مستند در جشنواره تلویزیونی مستند