⚪️ ای ساربان، آهسته ران کآرام جانم می‌رود... ▫️ سلیمانیه عراق / اسفند۶۴ 📷 انتقال پیکر شهدا به پشت جبهه / منطقه عملیاتی والفجر ۹ ▫️🌱▫️🌱▫️🌱▫️ «ذوالجناح رزمندگان» ▫️به روایت حاج بخشی 🌿 گردانی در لشکر سیدالشهداء(ع) داشتیم به نام گردان «صابرین»، یا به قول رزمندگان لشکر «گردان قاطریزه». این گردان وظیفه‌اش از یک طرف رساندن آب و غذا و مهمات به رزمندگان در خط مقدم بود و از طرف دیگر انتقال مجروحین و شهدا به عقب جبهه 💠 حاجی بخشی, پیر روشن ضمیر جبهه ها، نقل می کرد: 🎙...به من مأموریت دادند که برای استفاده عملیات در مناطق کوهستانی تعدادی قاطر بخرم و من هم برای خرید این چهارپا به مناطق عشایری و روستایی رفتم در یکی از روستاها تعدادی قاطر انتخاب کردیم و قرار شد که نزد اهالی روستا بماند تا ما کامیون تهیه کنیم و آنها را به جبهه انتقال دهیم ما رفتیم و با کامیون برگشتیم و قاطرها را سوار کامیون کردیم. یکی از آنها کم بود. سراغش را گرفتیم و گفتند که صاحب قاطر برده لب رودخانه تا آبش بدهد.با ماشین رفتیم سمت رودخانه که از وسط  روستا رد می‌شد و با منظره عجیبی مواجه شدیم. دیدم یک پارچه سبزی روی این حیوان انداخته و با علاقه‌ای خاص دارد آن را شستشو می‌دهد و با این حیوان حرف  می‌زند. من به شوخی گفتم: «بابا چه کار می‌کنی؟ رهایش کن کار داریم. داری لوسش می‌کنی.» آن روستایی با صفا در جواب ما گفت: «حاجی این حیوان از این به بعد سعادتمند است. او انتخاب شده و مرکب مجاهدان راه خدا خواهد شد. و ذوالجناح رزمندگان خواهد بود» حاجی بخشی می‌گفت: این مرد روستایی آنقدر گفت تا اشک ما را درآورد.😭😭