شب جمعه ؛ رحمة‌الله به عشاق اباعبدالله به یاد فرمانده عاشورایی لشکر عاشورا همرزمش درباره او نقل می‌کند: روزهای آخر با هم در یک سنگر بودیم او همواره با خود زمزمه‌ای می کرد ولی من چیزی از آن متوجه نمی‌شدم یک‌روز از او پرسیدم چه زمزمه میکنی؟ برای من هم بگو ، گفت: شعری در ذهنم حک شده است که آنرا می خوانم: «عاشقان را سر شوریده به پیکر عجب است دادن سر نه عجب، داشتن سر عجب است منم دوست دارم مثل امام حسین(ع) سر خود را به خدا تقدیم کنم » چنین هم شد! هنگام شهادت سرش را در راه دوست تقدیم کرد و‌ پیکرش بدون سر در قبر گذاشته شد!