🌺نکته تفسیری صفحه ۸:🌺
روزگار سیاه بنی اسرائیل: .
پس از آن که حضرت یوسف علیه السلام ، وزیر پادشاه مصر شد، پدر و مادر و برادرانش را همراه دیگر اعضای خانواده از سرزمین قحط زده ی کنعان به مصر کوچ داد و آنان را در کنار رود نیل ساکن کرد.[1] دو سال بعد، حضرت یعقوب علیه السلام جان به جان آفرین تسلیم کرد.[2] لقب حضرت یعقوب، اسرائیل بود. در زبان عبری، «اِسر» به معنای «عبد»، و «ئیل» به معنای «الله» است. پس اسرائیل به معنای عبدالله و بنده ی خدا است. [3]
حضرت یعقوب علیه السلام ، ده پسر داشت که از ایشان، جمعیت زیادی به وجود آمد. آنان که همگی از نسل حضـرت یعقوب بودند، به «بنی اسرائیل» یعنی فرزندان حضرت یعقوب معروف شدند. تا زمانی که حضـرت یوسف علیه السلام زنده بود، بنی اسرائیل زندگی آسوده ای داشتند. هنگامی که مرگ حضرت یوسف فرا رسید، پیروان و خاندانش را نزد خود جمع کرد و به آنان خبر داد که به زودی رنجهای طاقت فرسایی سراغشان می آید و آنان در سختی خواهند بود تا این که پیامبری از نسل«لاوی بن یعقوب» آشکار شود و بنی اسرائیل را نجات دهد.[4] پس از وفات حضـرت یوسف علیه السلام ، بسیاری از اشراف و سران مصر که در پیامبری حضرت یوسف شک داشتند، از راه و روش آن حضرت بازگشتند و دوباره آیین شرک و بت پرستی را از سر گرفتند.[5] حسادت اینان به حضرت یوسف علیه السلام و تعصبهای جاهلانه شان باعث شد که بنی اسرائیل را به جرم این که مردم اصیل مصر نیستند ، انسان های پست تری بدانند و آنها را خدمتکاران و بردگان خویش بشمارند.[6] بدین ترتیب، پیشگویی حضرت یوسف علیه السلام به وقوع پیوست و روزگار سخت بنی اسرائیل آغاز شد و این دوران بردگی، حدود چهارصد سال طول کشید.[7] پادشاهان(فراعنه) مصر، ساکنان آن را به دو گروه مشخص تقسیم کرده بودند: «قبطیان» که بومی آن سرزمین بودند و تمام وسایل رفاهی و کاخ ها و ثروت ها برای آنان بود؛ و «سبطیان»، یعنی مهاجران بنی اسرائیل که در چنگال قبطیان گرفتار بودند و چون غلام و کنیز خدمت می کردند. در این سالها، فقر و محرومیت، سراسر وجود بنی اسرائیل را گرفته بود و بی آن که مزد و بهره ای داشته باشند، سخت ترین کارها بر دوش آنان قرار داشت. تاریخ، حرفهای زیادی در باره ی ظلم های قبطیان به بنی اسرائیل دارد. گفته اند که یکی از فراعنه ی مصر، برای ساختن قبری هرمی برای خود، یکصدهزار برده را در طول بیست سال به کار گرفت، و در این ماجرا، هزاران نفر از آنان به ضرب شلاق یا از فشار کار به قتل رسیدند.[8]
سخت ترین سالهای بنی اسرائیل امّا سالهای پایانی آن دوران بود. ماجرا از یک خواب شروع شد. فرعون، پادشاه بیرحم مصر، شبی در خواب دید که شعله ی آتشی از بیت المقدّس برخاست، تمام خانه های مصر را فرا گرفت و همه ی خانه های قبطیان را سوزاند؛ ولی خانه های بنی اسرائیل سالم ماند. او از کسانی که تعبیر خواب می کردند، در این باره توضیح خواست و آنان گفتند: مردی از بنی اسرائیل متولّد می شود که تو و حکومتت را نابود خواهد کرد. در پی این ماجرا، فرعون دستور داد که سر تمام پسران بنی اسرائیل را جدا کنند و دختران را برای خدمتکاری زنده نگه دارند.[9] آن سالها، ظلم و بیداد فرعون و فرعونیان و مظلومیت بنی اسرائیل در اوج بود. ولی خواست خدا این بود که رؤیای فرعون به حقیقت بپیوندد و بینی آن پادشاه متکبّر به خاک مالیده شود. از این رو موسی بن عمران مخفیانه به دنیا آمد و به طرزی عجیب به قصر فرعون وارد شد و در آن پرورش یافت؛ امّا پس از چهل سال، همچون رعدی از آسمان بر آن قصر ستم فرود آمد و بنی اسرائیل را از چنگال فرعونیان نجات داد.
[1] . اقتباس از آیه 93 سوره یوسف
[2] . بحارالانوار ، ج 12 ص 295
[3] . مجمع البیان ، ج 1 ، ص 206
[4] . بحار الانوار ، ج 13 ص 37
[5] . اقتباس از آیه 34 سوره
[6] . قاموس قران ج 5 ص 165
[7] . پی نوشتها
[8] . تفسیر نمونه ج 16 ص 11
[9] . مجمع البیان ج 7 ص 375
تلاوتروزانهیکصفحهقرآن🕊👇
کانال کلام وحی در ملایر.
https://eitaa.com/kalaamevahy
•┈••✾🍃🦋🍃✾••┈•