بسم الله الرحمن الرحیم 9⃣2⃣ بیست و نهم 🔰تأملی در مختصات ()/ دوازدهم ✅ ✅ ◀️👈چه اتفاقی افتاده است که انگار این اندیشه حضرت امام دیگر در صحنه نیست؟ 4⃣ احترام بی‌جایی که هم جامعه برای روحانیت قائل است و هم روحانیت برای خود!(غرور به حقانیت) 👈شما اولاً به روحانیت دارید خیلی احترام می‌گذاری که این کار خیلی غلطی است، نباید به روحانیت احترام بگذاری. اگر یکجایی دارد بی‌تقوایی می‌کند جواب نمی‌دهد باید به چشمش بیاوری که توداری بی‌تقوایی می‌کنی و جواب نمی‌دهی. این غلط است البته عرض کردم روش اجرا باید روش سنجیده‌ای باشد ولی اگر روحانیت دارد بی‌تقوایی می‌کند که قطعاً بی‌تقوایی است به مسئله‌هایی که مسئله های اسلام است، مسئله های جامعه‌ی اسلامی است جواب نمی‌دهد؛ باید به آن نشان بدهی که داری بی‌تقوایی می‌کنی، نانی که می‌خوری حرامت باشد، باید به آن نشان بدهی با همین زبان با آن حرف بزنی. 👈 یکی از چیزهایی که مانع این است که دانش اسلامی توسعه بیابد احترام به روحانیت است من این را حالا سمبلیکش می‌کردم این‌طوری می‌گفتم بعد بچه‌ها می‌گفتند بابا این چه دارد می‌گوید. می‌گفتم یکی از موانع احترام به روحانیت است، شما فکر می‌کنید ما یک‌مشت قدیس هستیم؟ نه خیر شدیداً هم گرفتار هوای نفس هستیم، شدیداً هم در هوای نفس هستیم. متأسفانه رفتیم در جلد شیر حالا فکر می‌کنیم خبری است. 👈همین‌طوری ایستادیم تکان نخوردیم. بعد هم موقعی که می‌آییم تا جواب بدهیم می‌آید می‌گوید حاج‌آقا دست نزنید، این‌ها کارهای چیپی است دست به آن نزنید من جوابش را می‌دهم شما حاج‌آقا احترام دارید بروید آنجا بفرمایید کارهای بی‌خود بکنید! بعد ما می‌رویم اینجا باز دومرتبه اصالت تنبلیه و عافیت‌طلبی و... این جدایی دین از سیاست است، هست دیگر این اتفاق الآن افتاده است 👈 مگر تو الآن نگفتی می‌آیی اینجا را جارو می‌کنی چرا جارو نمی‌کنی؟ دائم دنبال این هستی که حالا جارو گرفتم، بیایند دستم را بوس کنند! باباجان برو جارو کن این اَدا اَتفارها چیست که داری درمی‌آوری؟! شهید بهشتی در بحث حج می‌گوید جامعه‌ی حوزوی آفت خورده است. یکی از مشکلات جامعه‌ی حوزوی امتیازخواهی‌شان است. نمی‌خواهد در اعداد مردم باشد نمی‌خواهد مثل مردم باشد. حالا از این بدتر روشنفکرها هستند، ولی حالا ایشان درباره‌ی روحانیت می‌گوید نمی‌خواهد در اعداد مردم باشد این را می‌خواهید بسنجید می‌گوید یکجایی داریم آزمودن می‌کند، کجاست؟ می‌گوید حج. بابا در حج به نام خدا همه را لخت می‌کنند تن همه چند تا حوله می‌پوشانند برای چه؟ برای این‌که معلوم نشود ژنرال کیست، کارگر کیست، هیچی به هیچی هیچ‌کس اینجا هیچ‌کاره نیست همه فقط خدا. بعد می‌گوید آنجا می‌بینید یک عده بادمجان دور قابچی می‌دوند راه را بازکنید حاج‌آقا حاج‌آقا راه را برای حاج‌آقا بازکنید! یک‌کلام هم نمی‌گوید بابا رها کنید یعنی چه حاج‌آقا حاج‌آقا پیامبر می‌آمد در بین مردم همین‌طوری می‌رفت. شهید بهشتی می گوید این روحیه‌ی امتیازخواهی پدر روحانیت را درمی‌آورد. https://eitaa.com/Kalam_Enghelabi .