#روایت_شهدا_۱۳
قسمت اول
شهید محمد مهدی احمد نعمه
👈🏻
#شهید_نماز
پدر شهید:
وقتی خبر شهادت بلال دامادمون رو دادن شب بود و محمد مهدی خبر رو به من داد و همسرشهید خبررو میشنوه بیهوش میشه... 😭😭
به محمد مهدی توصیه میکنه تو کار های بچه هام رو انجام بدی
به باباش میگه من چیکار کنم پدر میگه من کمکت میکنم👌🏻👌🏻
دو روز بعد خبر میدن که باید بره جبهه😲 ساعت ۷:۳۰ صبح خداحافظی کرد
به برادرش میگه عکس بگیر که این آخرین عکس منه🥺🥺
با همه خانواده خداحافظی میکنه و میگه
فقط سلام من رو به بابا برسون چون خداحافظی نکردم
اینجا پدر شهید زد زیر گریه 😭😭
✅جنوب لبنان بردنش برای جنگ جای مسجد طمری سه نفر اونجا بودن 👇🏻
موقع نماز بوده و مسجد رو بمب باران میکنند اذان ساعت ۱۱:۲۱ بودوساعت ۱۱:۳۷ بمباران میشه و شهید میشه
به وقت نماز خیلی اهمیت میداد و حتما نماز میخونده اون ساعت👌🏻👌🏻
✅یکی از ویژگی هاش این بودموقعی که نماز تموم میشد دستهاش رو به چشمش میگذاشت و آیت الکرسی میخوند
رفیقش میگه چرا اینکار رو میکنی: میگفت چون گناه نکنم👌🏻👌🏻
#راوی_مقاومت🎙
#سفرنامه_لبنان
#لبنان_مقاوم✊
☘
@kalamabeheshti