خیلی چیزها خطر دارد... مثلاً پنج نفری روی موتور نشستن خطر دارد. خطرش وقتی بیشتر است که ماشینت را قبلش فروخته باشی... وقتی این خطر بیشترو بیشتر می‌شود که ته جیبت کرایه‌ی تاکسی پنج نفر را نداشته باشی، راستی تاکسی‌ها کورسی چند می‌گیرند توی شهر شما ؟ برای پنج نفر؟ خطرش وقتی بیشتر است که ماشینت را برای چاپ کتابت فروخته باشی ... می‌خواستی مشهور شوی ؟ مشهور که نشدی پس چه ؟ می‌خواستی چه بگویی توی کتابت که اینقدر مهم بود برایت ... می‌دانی اساسا مثل تو بودن در این هوا خطر دارد.. در این هوا، که هیچ‌کس هوای آدم‌هایی مثل تو را ندارد.... دلم گرفته از این هوا، نفسم که بماند... هیچ‌کس هوای آدم‌هایی که خوب می‌فهمند را ندارد... فقط آدم‌هایی مثل تو حاضرند هزینه کنند، برای مردم ، برای فهم مردم؛ ماشین، خودت، همسرت ، بچه‌ها ... راستی چیز دیگری نداشتی ؟ @kalamabeheshti