💢 امام رضا حواسش بِهِت هست 🟢 ریان بن صلت نقل می کند: هنگامی که قصد سفر به عراق را داشتم، برای خداحافظی نزد امام رضا علیه السلام رفتم. در راه با خود گفتم: از امام تقاضا می کنم تا یکی از لباس هایش را به من ببخشد تا از آن برای خود کفنی تهیه کنم. مقداری پول نیز از ایشان می گیرم تا برای دخترانم انگشتر بسازم. 🔻 زمانی که با امام وداع کردم، از غم فراق گریسته و از بازگو کردن خواسته ام غافل شدم. وقتی خواستم از نزدش خارج شوم، امام با صدای رسا صدایم کرده و فرمود: ای ریان! آیا دوست نداری [لباسی به تو بدهم تا آن را کفن خود نمایی؟] و چند درهم به تو بدهم تا برای دخترانت انگشتری بسازی؟ گفتم: ای مولای من، می خواستم، امّا غم فراق مانع شد تا به یاد خواسته ام بیفتم. آنگاه حضرت یک لباس و چند درهم به من عطا نمود. 📚 بحارالانوار، ج49، ص35. 🔹 جهت مطالعه بیشتر لینک زیر را کلیک کنید: 🌐 https://btid.org/fa/news/277059 📎 📎 💠 اندیشه تشیع ╭┅─────────┅╮ @kalamema 🌺 ╰┅─────────┅╯