نان به نرخ روز و فرصت طلبی حکایت این روزهای افرادی است که در شهر ما به اصطلاح منتخب مردمند و مسئولیت دارند و خود را با شرایط متناقضی وفق داده اند تا کمترین هزینه ممکن را از هر نظر داشته باشند. این افراد به این طرف و آن طرف هم کاری ندارند و حزب بادند! هر طرف که راحتی شان و..... را تامین کند می‌روند... مثلا در حضور مسئولین بالاتر تظاهر به حزب اللهی گری دارند و با الفاظی اول انقلابی و از مد افتاده از شهدا مایه می گذارند، اما در عمل در هیچ کدام از مراسم ها و آئین های مرتبط با لفاظی هایشان حضور ندارند. از مراسم بازگشایی مدارس گرفته که صدای معلمین محترم مدارس هم درآمده تا همین مراسم ۱۳ آبان که باید بخشدار از ۵۰ کیلومتری بیاید و جورشان را بکشد. حتی در این نوع مراسم‌ها زحمت انتشار یک اطلاعیه رسمی و اعلام موضع و یا ارائه‌ یک عذر موجه برای عدم حضورشان را هم به خود نمی‌ دهند. شاید هم این قسمت مربوط میشود به منتخبین و مسئولینی که انگار زبان در کام ندارند و انگار اصلا موقعی که برای پذیرفتن مسئولیت اقدام میکردند، به این فکر نمیکردند که باید در جاهایی هم صحبت کنند و از حق مردم دفاع کنند. واقعا هییییییچ اهمیتی ندارد و به هر حال خود و شخصیتشان را اثبات می کنند و در کل دستپخت خودمان هستند. اما هدف و دردمندی از نوشتن این متن این است که این افراد از همین مفاهیم ارتزاق و سوءاستفاده کرده و می‌ کنند. از رسمی شدن مسئول بومی شان در سیستم وزارت کشور (و ایضا جای خالی دادن بعد از رسیدن به مقصودش!) گرفته تا استفاده از نام و تسهیلات بسیج و بسیجی و ایثار و ایثارگری.... زیاده عرضی نیست... آنها دانند و آخرتشان... 📡 @KamooTel