متن شعر روضه شب جمعه - حجت الاسلام میرزامحمدی:
این صفای سینه هامان از صفای فاطمه ست
هر چه داریم و نداریم از عطای فاطمه ست
چادر خاکی او بر قلب ما هم نور داد
باز هم در جان ما حال و هوای فاطمه ست
باز هم این سفره های هیئتی رونق گرفت
رونق این روضه ها از اعتبار فاطمه ست
باز هم مهدی ما شال عزا انداخته
باز دل خون از غم و سوز عزای فاطمه ست
بوی زهرا را گرفته باز شهر مصطفی
کوچه های شهر مست ربّنای فاطمه ست
آبرومان رفته اما باز هم ما را خرید
آنچه آورده است ما را هم دعای فاطمه ست
من نمیدانم چه سِری است در خلقت ولی
خلق مجنون علی ، او مبتلای فاطمه ست
از همان اول خدا در شأن زهرا گفته بود
او برای حیدر و حیدر برای فاطمه ست
کی فروشیم عزتِ خود از برای آب و نان
بشنوید، این مملکت تحت لوای فاطمه است
مادری کرده برای بی پلاکان شهید
قبر این گمنام ها پائین پای فاطمه است
گرچه پنهان ماند، قبر مادر آلاله ها
سینه ی سینه زنان تا هست، جای فاطمه است
علت این گریه های ماست، اشک فاطمه
گریه های ما همه از گریه های فاطمه است
گوش کن، از کوچه ها دارد صدایی می رسد
این صدای مجتبی، یا نه... صدای فاطمه است
علت چشمان تارش بعد ها معلوم شد
جای دست گرگ روی پلک های فاطمه است
Eitaa.com/Kanal_AshK