#داستانک
سید جلیل و عارف گرانقدر سید محمدعلی عراقی ، از معدود کسانی است که خدمت حضرت صاحب الامر عج رسیده اند می گوید :
👈 در ایام جوانی در یکی از روستاهای عراق ساکن بودم. در آن ایام شخصی را می شناختم وفات نمود. از همان شبی که او را دفن نمودند به مدت چهل شب ، در وقت مغرب آتشی از قبر نمایان می شد و ناله جانسوزی از آن قبر به گوشم می رسید.
😭در یکی از شبها چنان ناله و فزع آن شخص شدت پیدا کرد که از شدت ترس لرزه بر اندامم مستولی شد. به گونه ای که نتوانستم خود را نگه دارم و نزدیک بود که حالت غش بر من عارض شود. بعضی از بستگانم که از حال من مطلع بودند مرا برداشته و به خانه دیگری بردند و پس از مدت زمانی به خود آمدم.
از این حالت که از آن شخص دیده شده بود ، بسیار متعجب بودم ، زیرا او کسی بود که وظایف شرعی خود را انجام می داد. مقداری جستجو کردم تا علت این عذاب را بفهمم ، تا اینکه معلوم شد آن شخص در زمان حیاتش مدتی مباشر عمل دیوانی محله خود بود و از شخص سیدی که در آن محله بود وجه تحمیلی دیوانی می خواست و چون سید قدرت مالی برای دادن نداشت مدتی او را حبس کرده و برای دریافت آن، مدتی او را به سقف خانه خود آویخته بود