«حساب و کتاب» «یک روز با چند ورقه وارد مدرسه شد. به هر کدام از مربی ها یک ورقه داد که بالایش نوشته بود : « حاسبوا قبل آن تحاسبوا» کمی پایین تر اسم چند گناه را نوشته بود و جلوی هر کدام را خالی گذاشته بود. بعد رو کرد به مربی ها و گفت :« بیاید هر شب چند لحظه کارهامون رو بررسی کنیم و توی این برگه بنویسیم . ببینیم خدای نکرده چند بار دروغ گفتیم، غیبت چند نفر رو کردیم ، تهمت و بدبینی داشتیم یا نه ، کارهای خوبمون چقدر بوده ...آخر ماه با یه نگاه به این برگه ، حساب کار دستمون میاد ؛ میفهمیم چطور بنده ای بودیم ». کتاب بحر بی ساحل، ص۹۶ 🏴🏴🏴🏴 ارتباط با ادمین : @Zahra_a_833 @kanoon_shohada_hmu