نه حسینم، قرارمان این نیست!
من بمانم، ولی شما بروی.
نه حسینم، نمیشود بی من
ته گودال پُر بلا بروی
مادرم گفته دورتان باشم
مادرانه شبیه پروانه
تو مرا پیر میکنی آخر
با همین گریۀ غریبانه
از همان کودکی اسیرِ تو ام
بیجهت اسوۀ وفا نشدم
به خدا بعد ازدواجم نیز
لحظهای از شما جدا نشدم
خواستگاران من که یادت هست؟
بینشان عشقِ تو مقدم بود
﮼با تو بودن﮼ همیشه و همهجا
شرط اصلی ازدواجم بود
شب عقدم به شوهرم گفتم:
-از حسینم مرا جدا نکنی!
غیر ﮼أُخت الحسین﮼ عبدالله
اسم دیگرِ مرا صدا نکنی!
حرفِ رفتن نزن عزیزدلم
جگرم را به درد آوردی
به زمین میزند مرا غم تو
کمرم را به درد آوردی
چه شده؟ خیرهای به معجرِ من؟
تو خودت مکه هدیهام دادی
چادرم خاکیست، میدانم
نکند یادِ مادر افتادی؟
مُردم از غصه، هی نگو فردا
غرق خون در میان گودالم
چه شده؟ جانِ من چرا امشب
پرس و جو میکنی زِ خلخالم…