روش دیگر تخمین اینکه آیا قله ای وجود دارد یا نه و آیا ما به آن نزدیک هستیم یا نه، این است که ببینیم گزینه های فشار دشمن علیه کشور چه بوده و اکنون چه وضعی دارد. جمهوری اسلامی برای همیشه و به نحو پایدار، گزینه حمله نظامی به خاک ایران را از جانب همه دشمنان خود منتفی کرده است. ایران اکنون جزو معدود کشورهای جهان است که هیچ ریسک نظامی معتبری خاک آن را تهدید نمی کند و تمامیت ارضی آن وابسته به اراده هیچ قدرت خارجی هم نیست. امروز حتی دیوانه ای مانند نتانیاهو هم همه حواس خود را جمع کرده که یاوه ای مانند همه گزینه ها درباره ایران روی میز است را زیاد تکرار نکند چرا که می بیند سطح تهدید علیه آن از پشت دیوار های غزه، به پشت ساختمان های تل آویو رسیده است. مسئله تحریم ها از همه جالب تر است. کسری از تحریم هایی که علیه ایران اعمال شده کافی است تا هر قدرت سرپایی را از پا بیندازد و شیرازه هر جامعه ای را -هر چقدر هم مستقل و توانمند- از هم بگسلد. ایران تنها کشوری در جهان است که توانسته واقعا یک رژیم بسیار موثر و دقیق برای دور زدن تحریم ها ایجاد کند وبه این ترتیب اقتصاد خود را هم در مقابل فشار خارجی و هم حتی نوسانات اقتصاد جهانی تا حد زیادی مصون نگه دارد. عبور از تحریم های نفتی و بانکی یک گام بسیار بلند به سمت استقلال اقتصادی، بهره وری ملی و استفاده درست از منابع داخلی برای تولید کالا و خدمات است که در ایران قدر آن به خوبی دانسته نشده اما دشمنان ایران به خوبی می دانند چه بر سر آنها آورده است. اساسا به دلیل مقاومتی که ایران کرده است و هنرمندی که در بی اثر کردن تحریم ها از خود نشان داده، اکنون جهان به عبور از دلار فکر می کند، زیرساخت های دور زدن جهانی تحریم در حال ایجاد است و حتی کشورهای بزرگ از ایران می خواهند به آنها بیاموزد چگونه این راه را چنین به سرعت و با موفقیت طی کرده است. با عبور از گزینه نظامی و تحریم، عملیات در منطقه خاکستری یا آنچه اسراییلی ها آن را کشتن با هزاران زخم نامیده اند تنها چاره ای بود که پیش روی غربی ها ماند. پیشرفته ترین، مهیب ترین و می توان گفت هنرمندانه ترین نسخه این پروژه در آشوب های سال گذشته ایران اجرا شد و ناکام ماند. من اکنون در حال نوشتن تحقیقی بسیار مفصل در این باره هستم که به زودی منتتشر خواهد شد اما در اینجا همینقدر بگویم که آنچه در ایران اجرا شد نه تنها هیچ نمونه دیگری در جهان ندارد بله اساسا به آن شکل در هیچ کجای جهان قابل انجام هم نیست. پیشرفته ترین نوع جنگ ترکیبی درون ایران اجرا شد در حالی که ایران تحت شدیدترین فشارها هم قرار داشت و آن پروژه اکنون هم شکست خورده و هم لو رفته است. نتیجه از پا درآمدن ایران با هزاران زخم نبود اما امکان حمله به دشمن با نیش هزاران زنبور را برای ایران فراهم کرد و این چیزی است که صهیونیست ها روزانه به آن شهادت می دهند. اگر هدف داشتن یک درک واقع بینانه از این موضوع باشد که آیا واقعا نزدیک قله ای ایستاده ایم یا نه یک نگاه بسیار مختصر به نظم جهانی نیز ضروری است. روزگاری غربگرایان می گفتند ایران با راهی که می رود هم در شرق و هم در غرب منزوی خواهد شد اما حالا می بینیم در اثر مجموعه تحولات پس از جنگ اوکراین، شرق به طور دستجمعی به عمل به الگوهایی متمایل شده که اولین بار ایران آنها را ابداع کرده و توسعه داده است. در اقتصاد و سیاست، شرق در حال ایرانیزه شدن است و آنچه زمانی در ایران شعار نامیده می شد بدل به سیاست جاری بسیاری از کشورهای بزرگ شده است. تعبیری که برخی غربی ها گوشه و کنار درباره انگیزه اصلی خود از راه اندازی آشوب های سال گذشته در ایران به کار برده اند همین است که ایران وارد بازی بزرگان شده و باید آن را از درون متوقف و به مرزهای خود محدود کرد والا چه بسا همانطور که مجبور شدند ورود ایران به باشگاه هسته ای را بپذیرند، مجبور خواهند بود با بازیگری ایران در ابعاد فرامنطقه ای هم کنار بیایند. به همین علت است که اکنون امریکایی ها کاهش تنش را مهم ترین راهبرد خود درباره ایران قرار داده اند و کشورهای منطقه هم برای جلوگیری از رویارو شدن با ایران از یکدیگر سبقت می گیرند. البته آخرین گام ها برای رسیدن به قله طبعا دشوارترین آنها هم هست. هنوز اقتصاد روزمره درایران به عنوان یک چالش جدی باقی مانده که هم چون غباری غلیظ نزدیکی به قله را می پوشاند و هم کام هایی را که بابت چنین توفیقاتی باید شیرین باشد، هر دم تلخ می کند. وظیف مسئولان اجرایی اکنون از هر زمان دیگری سنگین تر است تا مبادا دشمن بتواند به توده های مردم مجددا آدرس غلط بدهد و بیغوله را با شاهراه بیامیزد. @mahdi_mohammadi61