علیه‌السلام فراز از یک 🔸عطر مناجات🔸 نور حق می‌دمد از مشرق سجادۀ تو چه شکوهی‌ست در این زندگی سادۀ تو می رود از نظرش جنت و مُلک و ملکوت آن‌که از روز نخستین شده دلدادۀ تو هر کسی معجزۀ عشق تو را باور کرد می‌شود بنده ولی بندۀ آزادۀ تو با کرامات نگاهت دل هر عاشق را می‌برد سمت خدا، روشنی جادۀ تو آمدی تا به جهان نور یقین برگردد نور ایمان و سعادت به زمین برگردد خاک با مقدم تو عطر بهاران دارد دیدۀ روشن تو رحمت باران دارد مثل جدّت تو نهادی حجر الاسود را کعبه از لطف مسیحایی تو جان دارد هر کسی در دل او نور ولایت جاری‌ست به کرامات تو و چشم تو ایمان دارد از نگاه تو که اعجاز و یقین می‌بارد چشم‌هایت چقدر تازه مسلمان دارد آیه آیه کلمات تو همه روشنی‌اند خط به خط مصحف تو جلوۀ قرآن دارد لحظاتت همه از نور خدا لبریزند مگر این شوق الهی تو پایان دارد شب گذشت و سر تو بر روی تربت مانده در عروجی تو ولی شوق عبادت مانده با تو هر لحظۀ من بوی خدا می‌گیرد عطر تسبیح و مناجات و دعا می‌گیرد بچشان بر دل من طعم عبودیت را سجده‌هایم به نگاه تو بها می‌گیرد تو ولی نعمت و من عبد تو هستم مولا رحمت واسعه‌ات دست مرا می‌گیرد تا بقیعت دل شیدای مرا راهی کن عشق از گوشۀ چشمان تو پا می‌گیرد آن‌قدر بنده نوازی که دل چون من هم عاقبت تذکرۀ کرب‌وبلا می‌گیرد از تو بر گردن اسلام چه دِینی مانده‌ست با فداکاری تو شور حسینی مانده‌ست... ☑️ @karavanedel