- دارُالحُسِین -
گاهۍیہ‌اتفاقۍمیوفتہ " یہ‌مشکلۍبرامون‌پیش‌میاد ! بہ‌‌قول‌امروزۍهابہ‌بن‌بست‌میخوریم‌ "-" حالاساده‌یاپی
میریم‌درخونہ‌ۍخدا ! هۍمیگیم‌آخداچرامن؟ چرااینقدرسختی؟ مشکل؟ تنهایی؟ خلاصہ‌حرفایی‌کہ توناامیدۍها ومشکلاتمون‌بہ‌خداجانمون‌میزنیم ؛