🌸✨🌸✨🌸🌸✨🌸🌸✨🌸
✨🌸🌸✨
✨🌸🌸✨
#پارت699
گذر از طوفان✨
عصبانی تر از قبل از روی مبل بلند شد و قدمی سمتم اومد
_پس من بودم دیشب تا دیر وقت بیرون بودم
برای لحظه ای احساس امنیت نکردم
محتاطانه نگاهی به صورت عصبانیش انداختم و آروم گفتم
_مگه هر وقت گوشی روجواب ندم بیرون هستم؟
صداش بلند تر شد و گفت
_نورا از دروغ گفتن و دروغ شنیدن منتفرم
خودم دیشب دیدم آخر شب با خانم خجسته با اون ماشین ال نود برگشتید خونه
از شنیدن حرفش دهنم خشک شد
وای خدا یعنی دیشب فروغی تعقیبم میکرده چطوری به خودش اجازه داده هرجا میرم پشت سرم بیاد ببینه کجا میرم و کی برمیگردم اگر جلوش کم بیارم بازم این کارشو تکرار میکنه باید همین امروز یه جواب محکم بهش بدم که از فکر پشت سرمن راه افتادن در بیاد
چند قدمی رو عقب رفتم و محکم گفتم
_کارتون خیلی زشته
با اخم نگاهی متعجب بهم انداخت
_کارمن زشته یا پنهان کاری تو؟
زبونم رو روی لبم کشیدم
_کار شما که پشت سرمن راه افتادید ببینید کجا میرم چکار میکنم واقعا که
پوز خند عصبی زد
_با این همه کار و مشغله بیکار نیستم توی این خیابونا راه بی افتم ببینم کجا میری کی بر میگردی ذهنیتم انقد منفی نیست که بخواد به کسی اعتماد کنم بعد یواشکی زیر ذر بین بگیرمش
دیشب اگر میدونستم کجایی می اومدم همون جا یه طوری برت میگردونم خونه تا یاد بگیری کسی رو نگران نکنی
مکثی کرد و ادامه داد
_البته اگر نگران شدن برات مهم بود تا نصف شب بیرون نمی موندی و جواب ندی که من از وسط مهمونی خونه خواهرم شام نخورده بلندشم این خیابون ها و کوچه تون ده بار دور بزنم توی راهی گیر کنم برم زنگ در خونه رو بزنم ببینم خونه س حاجی طورش نشده باشه نورا معده ش درد نگرفته باشه بعد تا برگشت خانم سر خیابون توی ماشین بشینم که آخر سر با حاضر جوابی بگی کارمن اشتباه بود
"
نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ"
✨براساس واقعیت✨
▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪
https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649
.
.
🌸💫
🌸💫
🌸💫🌸💫🌸💫
🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫