📝 🖊 | 🖊 ۱۳۹۸ 🖊 "ع" ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ دلم گرفت مرا که قلم گرفت عمو گمان کنم که مرا دست کم گرفت عمو برای اینکه مرا لحظه ای رها نکند زمان رفتن از عمه قسم گرفت عمو فقط به خیمه منم شیر خواره هم رفته ولی مسیر مرا از حرم گرفت عمو دمِ وداع به من گفت: خیمه ها با تو به گریه بوسه ای از صورتم گرفت عمو شلوغ شد دم گودال ناگهان دیدم ز روی اسب زمین خورد و غم گرفت عمو صدا زدم که کمی نیزه را معطل کن به قتلگاه تو پایم قدم گرفت عمو که گفته است تو بی لشکری یتیم حسن میان معرکه دستش علم گرفت عمو در آن شلوغی مقتل همین که دیدم شمر به روی سینه نشسته دلم گرفت عمو ضریح من حسنیه است لشکر کوفه چه سهمی از بدن کوچکم گرفت عمو ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📁 کانال رَفَــعَ اَللّٰهٌ رایَــةَ اَلْعَـبّاٰسْ 🔗 @MAHMOUDKARIMMI 📝 کانال متن‌اشعار حاج‌محمودکریمی 🔗 @KARIMI_MATN