شوک‌درمانی لهستان را درنوردید تا زمان دولت همبستگی در لهستان، دست سرمایه‌داری غرب به آنجا نرسیده بود. دارایی‌های باارزش لهستان هنوز در مالکیت دولت بود که اولین طعمه خصوصی‌سازی بود. امکانات بالقوه برای دست یافتن به سودهای بادآورده برای آنهایی که پیش از دیگران از راه می‌رسیدند فوق‌العاده زیاد بود. صندوق بین المللی پول با اطمینان از اینکه با وخامت هر چه بیشتر اوضاع، دولت جدید هر چه بیشتر به دگرگونی کامل نظام اقتصادی در جهت سرمایه‌داریِ بی‌قیدوشرط تن خواهد داد، گذاشت تا کشور لهستان هرچه بیشتر و عمیق‌تر در گرداب بدهی و تورم در غلتد. ساکس اقتصاددان متعصبِ بازار آزاد و شاغل در صندوق بین‌المللی پول برای لهستان طرحی ریخت که از آنچه بر بولیوی تحمیل کرده بود، ریشه‌ای‌تر بود: حذف آنیِ کنترل قیمت‌ها و یارانه‌ها، حراج معادن، کارکاه.های کشتی‌سازی و کارخانه‌های دولتی و واگذاری آنها به بخش خصوصی. همه اینها در تضاد مستقیم با برنامه اقتصادیِ همبستگی مبتنی بر مالکیت کارگران بود. ساکس معتقد بود که لهستان باید بی‌درنگ "شکاف بین نهادهای سوسیالیستی و نهادهای بازار را با یک جهش طی کند" چرا که لهستان در لبه پرتگاه تورم لجام‌گسیخته قرار داشت و خطر فروپاشی بنیادی قطعی بود. سرانجام اقتصاد لهستان نیز به سبب خستگی مفرط به شیوه شوک‌درمانی تحت درمان قرار گرفت. یک دوره شوک‌درمانیِ ریشه‌ای مشتمل بر خصوصی‌سازی صنایع دولتی، ایجاد بورس معاملات سهام و بازارهای سرمایه‌ای، واحد پول قابل تبدیل و پیش رفتن به سوی تولید کالاهای مصرفی به عوض صنایع سنگین موجود و نیز کاهش بودجه با سرعتی هرچه بیشتر و همه اینها با ضربتی و هم‌زمان