هدایت شده از من انقلابي ام
✳️ مصائب امام سجاد علیه السلام ◼️چون امر بر حضرت حسین (علیه‌السلام) تنگ شد به سراغ خیمه فرزندش زین‌العابدین (علیه‌السلام) آمد و او را دید که بر روی قطعه‌ای از پوست خوابیده است، بر او داخل شد و نزد او زینب (علیهاالسلام) حضور داشت که به پرستاری او مشغول بود. چونکه حضرت علی بن الحسین (علیه‌السلام) به پدر نگریست، خواست به پا خیزد ولی به خاطر شدت مرض نتوانست. سپس عرض کرد:پدر جان عمویم عباس کجاست؟ حضرت حسین (ع) فرمود: ای پسرم عمویت کشته شد و در کنار فرات دستانش را قطع کردند. _ ◼️علی بن حسین گریه شدیدی نمود تا بیهوش شد و چونکه به هوش آمد باز از یک یک عموها می‌پرسید و پرسید: برادرم علی کجاست و حبیب بن مظاهر و مسلم بن عوسجه و زهیر بن قین؟ امام حسین (ع) فرمود: ای پسرم بدان هر آینه در خیمه‌ها جز من تو مرد زنده‌ای وجود ندارد و اینها که از آنان سؤال می‌کنی همگی کشته شده روی زمین افتاده‌اند. پس باز علی گریست، آنگاه به عمه‌اش فرمود: ای عمه جان شمشیر و عصا برایم بیاورید. امام(ع) به او فرمود: با آنها چه می‌کنی؟ جواب داد: اما عصا تا بر آن تکیه کنم و اما شمشیر پس به وسیله آن از فرزند رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌) دفاع می‌کنم. چرا که بعد از او خیری در زندگی نیست. _ ◼️حضرت امام حسین (ع) وی را از این کار منع نمود و او را به سینه خود چسبانید و به او فرمود: ای پسرم تو طیب‌ترین ذریه من هستی و با فضیلت‌ترین عترت من، تو جانشین من می‌باشی بر این اطفال و عیال، چرا که آنان غریبانی هستند که مخذول شده‌اند. آنان را ذلت و یتیمی و بدگویی دشمنان و ناگواری روزگار احاطه کرده، هرگاه گریه‌های بلند کردند آنان را ساکت کن و اگر وحشت کردند آنان را انیس باش و پریشانی آنها را با کلام نرم، آرامش بخش، چرا که از مردانشان جز تو کسی نمانده است که به او انس بگیرند و احدی نزد آنان نیست جز تو که ناراحتی و حزن خود را به او شکایت برند. به آنان اجازه بده تو را ببویند و تو آنان را ببو و آنان بر تو گریه کنند و تو بر آنان گریه کن. _ ◼️سپس حضرت امام حسین (ع) حضرت سجاد (ع) را به دست خود محکم گرفتند و به بالاترین صدایشان فریاد برآوردند که سخن مرا بشنوید و بدانید این فرزند من جانشین و خلیفه من بر شماست. سپس به فرزندش فرمود: ای فرزندم سلام مرا به شیعیان برسان و به آنان بگو: پدرم غریبانه مرد پس برای او گریه کنید و او شهید گشت پس برای او گریه کنید. منابع: الدمعة الساکبة، ج۴، ص۳۵۱. معالی السبطین، ج۲، ص۲۲. ذریعة النجاة، ص۱۳۹. ___