6.42M حجم رسانه بالاست
از کلید مشاهده در ایتا استفاده کنید
چگونه امام جواد (علیه السلام) درخواست ناگفته شیعه خود را برآورده می کند؟ محمد بن سهل قمی می گوید: من در شهر مکه زندگی میکردم. از آنجا به مدینه آمده و به حضور امام جواد (ع) رسیدم، در نظر داشتم که از امام در خواست کنم که به من لباسی به عنوان تبرّک عنایت کند، اما فرصت نشد و از محضرش خدا حافظی کرده و بیرون آمدم. در پیش خود گفتم: حالا که حضوراً نتوانستم خواسته ام را به آقا بیان کنم، پس طیّ نامه ای از محضر آن گرامی خواسته ام را طلب می کنم. نامه ای نوشته و تقاضایم را در آن اظهار کردم. سپس تصمیم گرفتم که به مسجد رفته و دو رکعت نماز بخوانم آنگاه صد مرتبه از درگاه الهی طلب خیر نمایم، اگر به دلم افتاد، که نامه را به حضورش می فرستم و اگر نیفتاد، نامه را پاره کرده و به دور بریزم. نماز را خواندم و بعد از نماز به دلم افتاد که نامه را به حضورش نبرم و آن را پاره کرده و از شهر مدینه بیرون آمدم و در همین موقع که به راه افتاده بودم، پیکی از راه رسید... و لباسی را که در بقچه ای پیچیده بود، به همراه داشت. او از اهل کاروان از محمد بن سهل قمی می پرسید! تا اینکه به من رسید و مرا شناخت. به من گفت: مولای تو! (امام جواد علیه السلام ) این لباس را برایت فرستاده است. لباس های تقدیمی امام... دو لباس نرم و نازک بودند. _ احمد بن محمد گفته است: وقتی محمد بن سهل از دنیا رفت، من او را غسل دادم و در آن دو لباسِ اهدائی امام علیه السلام او را کفن کردم. بحارالأنوار، جلد ۵٠، صفحه ۴۴ @alisokhan