🔺
آزادى در اسلام و غرب
✍️حضرت آیت الله
#سبحانی:
امروز مهم ترين مسأله اى كه انديشه ى نسل جوان و تحصيل كرده را به خود معطوف ساخته، مسأله ى آزادى عقيده و بيان است. كرامت انسان را در اين مى دانند كه انسان در گزينش هر نوع عقيده، و در نشر گسترش آن، آزاد باشد و هيچ شخص و مقامى نتواند انسان را به خاطر عقيده و انديشه اش نكوهش كند و يا از تبليغ و دعوت به آن، جلوگيرى نمايد.
اين گروه احياناً براى ساكت كردن گروه مخالف به آيه ى (لا اكراه فى الدّين) استدلال مى كنند، و مى گويند: به حكم محكوميت اكراه در گزينش دين، انسان در انتخاب هر نوع عقيده و نشر آن آزاد مى باشد.
اين نوع داورى درباره ى آزادى عقيده با فرهنگ غربى كاملا همسو است، زيرا
ريشه ى آزادى در غرب، خواست و تمايلات انسان است، نه مصالح و سعادت او.
به ديگر سخن:
فلسفه و پشتوانه ى آزادى در غرب، خواستن و تمنّاى دل انسان است، در اين صورت هر نوع ايجاد مانع در برابر خواسته ى دل، نوعى مبارزه با آزادى تلقّى مى گردد. ولى در عين حال، مدافعان اين نوع نگرش بايد بدانند كه پيروى از هر نوع تمنّاى دل در غرب نيز مجاز و مشروع نيست، بلكه تمام حركت ها بايد پوشش قانونى داشته باشد و در غير اين صورت نوعى «آنارشيسم» و شورش كور، به شمار مى رود.
در نظر اوّل، آزادى در غرب بسيار گسترده و چشم گير است، و مهاجرت گروه هاى مرفّه يا نيمه مرفّه از ايران اسلامى به غرب، به خاطر برخوردارى از آزادى و بهره گيرى از آن مى باشد ولى اگر دقت كنيم خواهيم ديد كه در آن جا قانونى كه آزادى ها را محدود مى سازد، ساخته و پرداخته ى توده ى مردم نيست، بلكه محصول تبليغات سرمايه داران بزرگ است كه نبض اقتصاد كشور را در دست دارند،
اين گروه كه به نام«كمپانى» و «كارتل» معروفند، با تبليغات خاصى، افكار عمومى را به سوى آن چه كه مى خواهند هدايت مى كنند، و مردم خواسته و ناخواسته، به نخبه هايى رأى مى دهند كه مجريان منويات سرمايه داران باشند.
شيوه ى تبليغات در غرب به هنگام انتخاب رئيس جمهور، يا مقامات ديگر، آن چنان هيجان انگيز، و شورآفرين است كه رأى به فلان نخبه يا نماينده را در مغز طرف كاشته و او را ناخواسته به سوى صندوق رأى سوق مى دهد.
♨️
تفاوت هاى جوهرى دو نوع آزادى
امروز جهان غرب پرچم آزادى را به دست گرفته و جنگ ها و نبردهاى بسيارى را به عنوان جنگ آزادى بخش، آغاز مى كند، حتى اشغال و جنگ عراق نيز به بهانه يافتن سلاح هاى كشتار جمعى صورت گرفت، تا مبادا روزى ديكتاتور عراق كه روزى دست نشانده ى خود آن ها بود، دست از پا خطا كند، حيات و زندگى ملت ها را به خطر افكند.
اسلام نيز قرن ها پيش منادى آزادى بوده و هدف از اعزام نبى خاتم(صلى الله عليه وآله)، رهايى ملت ها از غل و زنجيرى بود كه به دست و پاى آن ها بسته شده بود.
(و يضع عنهم اصرهم و الاغلال التى كانت عليهم) اعراف 157
«پيامبر) بارهاى سنگين و زنجيرهايى را كه بر آن ها بود، بر مى دارد».
ولى در عين حال ميان آزادى در غرب و اسلام تفاوت هايى وجود دارد كه به آن ها اشاره مى كنيم:
🔹1.
آزادى در غرب فقط يك شرط دارد
آزادى فرد در غرب مشروط بر اين است كه مزاحم ديگران نباشد و از آنان سلب آزادى نكند.
و به ديگر سخن: آزادى در غرب از طريق قانون محدود مى گردد، و سر و كار قانون با امور اجتماعى و روابط افراد با يكديگر و مجموع با دولت است، در اين صورت آزادى افراد، تا آن جا محترم است كه با مصالح جامعه در تضاد نباشد در غير اين صورت هر چه مى خواهد بينديشد و بگويد و انجام دهد.
🔸2.
آزادى در اسلام دو شرط دارد
آزادى در اسلام علاوه بر اصل گذشته، شرط دومى دارد و آن اين كه: بايد بر سعادت فرد، لطمه اى وارد نسازد، اين جا است كه ازادى در عقيده و انديشه و فعل و رفتار از محدوديت بيشترى برخوردار مى گردد. بت پرستى و خضوع انسان والامقام، در برابر سنگ و گل، گاو و مار، اهريمن و شيطان، چون با سعادت او در تضاد است طبعاً نمى تواند مجاز و قانونى باشد.
ميگسارى، و قمار بازى، مصرف انواع مخدّرات، ضربه شديدى بر رستگارى او وارد مى سازد، از اين جهت ممنوع است، در حالى كه در غرب، هيچ نوع محدوديتى در برابر اين نوع عقيده و انديشه ها، يا اعمال و رفتارها وجود ندارد.
🔹3.
آزادى در غرب نفى تكليف است...
🌐مطالعه
ادامه از کتاب
📚مسائل جدید کلامی ص۲۱۶👉
💎کشکول ناب حوزوی🔻
✅
@kashkolenab