سوتی های خانوادگی
سلام
یه بار با مامانم رفتیم خونه یکی از آشناهامون که پسرشون تازه فوت شده بود...خلاصه مامان اون خدابیامرز خیلی گریه کرد و مامانم همینجور که داشت اشک میریخت گف حاج خانوم ان شاالله آخر عمرتون باشه میخاست بگه غم آخرتون باشه
حاج خانومه هم برداشت گفت ان شاالله
حالا مگه من میتونم خودمو جمع کنم و نخندم😂
همه متوجه سوتی مامانم شدن و بعضیاشونم ریز ریز میخندیدن😜
🌹🌷🌹