قلم لال است اما مینویسم داستانش را
من و مدح علی؟! حتی نمیبردم گمانش را
علی را بی خدا اصلاً، خدا را بی علی هرگز
نه میخواهم چنینش را؛ نه میخواهم چنانش را
نه تنها مجلس خود را، بنا بر گفتهی احمد
مزین کرده با نام علی شیعه اذانش را
بهقربان وجودی که وجودم از وجود اوست
چنان میخواهمش آری که هر موجود جانش را...
خدا فرموده قبل از خلقت عالم علی بودهاست
و من اصلاً نمیفهمم مکانش را، زمانش را
بگویم فاش حیدر کیست، ممسوس خداوند است
زبانم تند میراند که میگیرم عنانش را
همیشه از خودم میپرسم و هربار میمانم
چگونه شکر باید کرد لطف بیکرانش را
ضریحش که بهجایخود، دلم آنقدرها تنگ است
کسیکه یاعلیگفته است میبوسم دهانش را
زمان خطبهخوانی، او سخنران نه، سخنداناست
که منبر میبرد حظ شیوهی فنّ بیانش را
قسیمٌ النّار والجَنّه، علی تنها علی بودهاست
کسی که با یتیمان میکند تقسیم نانش را
خدا آغاز خلقت یاعلی گفتهست، پس حتماً
به پایان میبرد با "یاعلی" کار جهانش را
#جانمعلی🌱