آداب الصلاة (شرح حديث حمّاد) - صفحه ۳۶۳
و «حريز» بحاء وراء بى نقطه و در آخرش زاى نقطه دار ، ابن عبداللّه سجستانى است كه اصل او از كوفه بوده چون به سجستان سفر بسيار براى تجارت مى كرده به سجستانى مشهور شده. و علماى رجال او را ثقة و ازاصحاب و راويان احاديث حضرت صادق عليه السلام شمرده اند ، و چندين كتاب از تصانيف او نقل كرده اند. ۱فقال لا عَلَيْكَ يا حَمّاد قُمْ فَصَلِّ.
پس فرمود حضرت امام عليه السلام كه نيست بر تو قصورى و ننگى اى حمّاد برخيز و نماز گذار تا ببينم كه چون به آن قيام مى نمايى.
و احتمال مى رود كه معنى اين باشد كه نيست بر تو عمل كردن به كتاب حريز هرگاه دست تو به من رسد بلكه بايد كه اخذ آداب نماز از من نمايى و به آن عمل كنى.
قال : فَقُمْتُ بينَ يَديْهِ مُتَوَجّها إلى القِبْلَة فاسْتَفْتَحْتُ الصلاةَ فركَعْتُ وَ سَجَدْتُ.
گفت حمّاد پس ايستادم در برابر آن حضرت عليه السلام رو به قبله ، پس ابتدا كردم نماز را و تكبيره الاحرام گفتم و ركوع و سجود به جا آوردم.
فقال يا حمّاد : لا تُحْسِنْ أنْ تُصَلّىَ ما أقبَحَ بِالرجُلِ مِنْكُم يأتى عليه سِتّونَ سنة اَوْ سبعون سنةً فلا يُقيمُ صلاةً واحِدَةً بِحُدوُدِها تامَّةً.
پس چون حضرت امام عليه السلام ملاحظه نماز من نمود ، فرمود اى حمّاد خوب نمى توانى كه نماز گذارى چه بسيار قبيح مى نمايد به مردى از شما اين كه گذرد از عمر او شصت سال يا هفتاد سال به اين روش كه بر پاى ندارد يك نماز را به اندازه ها و شروطى كه شارع مقرّر فرموده در آن بر وجه تمام و كمال.
و مراد حضرت به قول اوّل كه فرمود قصورى و ننگى نيست بر تو اين بود كه تعليم گرفتن براى كسى كه چيزى را خوب نداند ننگ نيست و ناچار است از آن ، بلكه ننگ و عيب ندانستن و بر آن نحو به سر بردن و بر جهالت ماندن است.
قال حمّاد فَأصابَنى في نَفْسي الذُلُّ ، فقلت جُعِلْتُ فِداكَ فَعَلِّمْنى الصَلاةَ.
گفت حمّاد كه پس دريافت مرا در خاطر من خوارى و شرمسارى از اين خطاب تعرّض آميز امام عليه السلام ، پس گفتم فداى تو گردم تعليم كن به من نماز را تا بعد از اين بر آن نحو به جا مى آورده باشم.
فقام ابو عبداللّه عليه السلام مستقبل القبلة منتصبا فَاَرْسَلَ يَدَيْه جميعا على فَخِذَيه قَدْ ضَمَّ أَصابِعَةُ وَ قَرَّبَ بين قَدَمَيْه حتّى كان بَيْنَهُما قَدْرَ ثلاث أصابع مُنْفَرجاتٍ و استقبل بأصابع رِجْلَيه جميعا القبلة لَمْ يُحَرِّفهما عن القبلة.
پس حضرت ابوعبداللّه عليه السلام براى تعليم فرمودن نماز به من ايستاد رو به قبله بر حالى كه راست داشته بود قامت خود را ، پس فرو گذاشت هر دو دست خود را بر روى ران ها حال كونى [= در حالى] كه به تحقيق متّصل كرده بود انگشتان ۱ خود را به يكديگر ، و نزديكى داده بود ميانه دو قدم خود به حدّى كه بود ميانه آنها به قدر سه انگشت از هم گشوده ، و برابر قبله كرده بود انگشتان هر دو پاى خود را چنان كه به هيچ جانب انحرافى نداشت از قبله.
و قال بخشوع : اللّه اكبر
و گفت امام به جهت افتتاح نماز از روى خشوع و فروتنى : اللّه اكبر.
يعنى خدا بزرگ تر است از اين وصف كرده شود و به نهايت وصف كمال او توان رسيد.
و اين تكبير را تكبيرة الافتتاح مى گويند چون شروع در نماز به آن مى شود و تكبيرة الاحرام نيز مى نامند به اين اعتبار كه به آن حرام مى شود آنچه پيش از آن حلال بود از افعال خارجه از نماز.
و بدان كه حق تعالى در كتاب كريم خود در وصف مؤمنين كه رستگار شده اند ايشان فرموده اند : «الَّذينَ هُمْ فى صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ» . ۲
💠کشکول مبلغین ومبلغات استان یزد
https://eitaa.com/joinchat/1851588616Cd0c71383ae
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈