فصل ششم:قضایائی که داري احکامی متعدد بوده ودر ظاهر یک حکم توهم شده است! حکمهاي گوناگون پنج نفر را در حال زنا گرفته نزد عمر آوردند، عمر دستور داد بر همه آنها حد جاري کنند، اتفاقا امیرالمومن نی عل هی السلام در آنجا حاضر و به قض هی ناظر بود، پس به عمر رو کرده، فرمود نیا: حکم که درباره آنان گفتی صح حی نبود. عمر گفت: پس خودتان بر آنان اقامه حد کن . دی امام عل هی السلام کی ی را پیش کشیده گردنش را زد و دومی را سنگسار نمود و به سومی صد تا یز انه زد و به چهارمی پنجاه تازیانه، و پنجم ی را فقط چند تازیانه. عمر در حیرت شده و مردم ن زی در شگفت. عمر گفت ای: اباالحسن! بر پنج نفر که همگی مرتکب یک جرم شده بودند ه چی حد مختلف جاري کرد ؟ي آن حضرت عل هی السلام فرمود: اما نفر اول که گردنش را زدم کافر ذمی بود که از شرا طی ذمه خارج شده و حکمش کشتن است؛ و نفر دوم که او را سنگسار کردم خودش زن داشت و زنایش محصنه بود و حکمش سنگسار است؛ و نفر سوم که به او صد تازیانه زدم زن نداشت و نفر چهارم که به او نصف حد زدم غلام بود و حکمش نصف حد است؛ و نفر پنجم که او را تعز نری مودم دیوانه بود و حدي نداشت ولیکن لازم بود به چند تازیانه تنب هی شود.