🔸سیر و حرکت انسان باید بر اساس شرایطی باشد؛ اگر آن شرایط آماده شد این حرکت هست و اگر آماده نشد، نیست. 🔸انسان نمی‌تواند از یک طرف ذکر بگوید و حالِ توجه پیدا کند و از یک طرف هر مجلسی که او را دعوت می‌کنند برود؛ این دو با هم نمی‌خوانَد. افرادِ آن مجلس و صحبت‌ها و مطالبی که مطرح می‌شود تمامِ آنچه را در شب به‌دست آورده است، از او می‌گیرد؛ به اضافۀ چند بار منفی! لذا ده سال یا صد سال هم ذکر بگوید، فایده‌ای ندارد! 🔸اگر ذکر و بیداری شب هست، باید جریان زندگی و ارتباطات و معاشرت در روز به‌نحوی باشد که با آن ذکرِ شب تنافی نداشته باشد. 🔸مثل مریضی که از یک طرف دارو بخورد و از طرفِ دیگر پرهیزی راکه طبیب به او داده، عمل نکند و غذای ناپرهیزی بخورد! خب اینْ آن را خنثی می‌کند و دیگر فایده‌ای ندارد. برخی افرادی که به فشار خون مبتلا هستند از طرفی به آنها دوای فشار خون می‌دهند، ولی از آن طرف غذای شور می‌خورد؛ اگر بدتر نشوند بهتر نمی‌شوند!