✳️بی عشق سر مکن شاعر: مرحوم قیصر امین‌پور گــاهـی گمان نمی کنی ولی خوب می‌شود گــاهـی نمیشود، که نمیشود، که نمی‌شود… گــه جور میشود خود آن بی مقدمه گــه با دو صد مقدمه ناجور می‌شود… گــاهـی هزار دوره دعا بی اجابت است گــاهـی نگفته قرعه به نام تو می‌شود… گــاهـی گدای گدایی و بخت با تو یار نیست گــاهـی تمام شهر گدای تو می‌شود… گــاهـی برای خنده دلم تنگ می‌شود گــاهـی دلم تراشه‌ای از سنگ می‌شود… گــاهـی تمام این آبی آسمان ما یــکباره تیره گشته و بی رنگ می‌شود… گــاهـی نفس به تیزی شمشیر می‌شود از هــرچه زندگیست دلت سیر می‌شود… گــویـی به خواب بود،جوانی مان گذشت گــاهـی چه زود فرصتمان دیر می‌شود… کــاری ندارم کجایی ، چه می‌کنی بـی عـشق سر مکن که دلت پیر می‌شود…. https://eitaa.com/kashkolsokhan