✳️میخرند سپید و سیاه را
شاعر:
محمد سهرابی
بر دوش خود بریز دو زلف سیاه را
بالا مبر ز خسته دلان سوز و آه را
در”بست طوسی” تو چه رنگی دویده است؟
کز لطف میخرند سپید و سیاه را
موسی عصا بهکف به حریم تو پای زد
تا دید میخرند دل ”من عصاه” را
زاهد تو را پسندد و رو بر خدا کند
یارب مکن نصیب کسی این گناه را
در حرمتت که امر خدا نیز قائم است
دیدیم ایستاده سرِ پا اِلٰه را
کفرم مبارک است به تبریک من بیا
چرخاندهام به سوی رضا قبلهگاه را
ایوان تو به کعبه تفاخر نمیکند
بر بنده، فخــر، عیب بوَد پادشاه را
بین تو و خدا به خدا مایل تواَم…!
شکر خدا که برد ز من اشتباه را
وقت ورود کفش سپارند خلق و ما
دادیم بوسه کفشکَنِ کوی شاه را
مالی نداشتم ولی در جستجوی تو
انداختم میان ضریحت نگاه را
من در رواق آینه عکسم به طاق بود
دادند بر گدا به حریم تو جاه را
کفر مرا درآر و نشان جهان بده
رو کن که سجده کردهام آن بارگاه را
https://eitaa.com/kashkolsokhan