شرح ماجرای غدیرخم از دید و نظر ابلیس لعین 🔰جابر از امام باقر عليه السّلام روايت كند: كه چون رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در روز غدير خم دست على عليه السّلام را بدست گرفت (و آن حضرت را براى جانشينى خويش منصوب فرمود) شيطان در ميان لشكريانش فرياد زد، و هيچ يك از آنها چه در خشكى و چه دريا بجاى نماند جز آنكه بدنبال فرياد او بنزدش دويدند، و گفتند: اى آقا و سرور ما چه بر سرت آمده كه ما تاكنون از تو فريادى وحشتناكتر از اين نشنيده بوديم؟ بدانها گفت: اين پيغمبر كارى كرد كه اگر براستى اين كار سرانجامى بگيرد هرگز كسى خداى را معصيت و نافرمانى نكند! در پاسخ گفتند: اى آقاى ما تو همانى كه با آدم ابو البشر چنان كردى! و چون منافقان (كه در آن انجمن در غديرخم حاضر بودند) گفتند: اين مرد (يعنى رسول خدا) از روى هواى نفس و دلخواه خود سخن ميگويد، و يكى از آن دو نفر(دو خلیفه غاصب) به رفيقش گفت: مگر نمى‏بينى كه چشمانش‏ چگونه در كاسه سرش ميچرخد؟ گويا ديوانه شده- و مقصودشان رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بود- در اين موقع شيطان فريادى از روى خوشحالى زد، و دوستانش دوباره گردش را گرفتند، بدانها گفت: آيا دانسته‏ايد كه من پيش از اين با آدم ابو البشر چه كردم؟ گفتند: آرى، گفت: آدم پيمان خود را شكست ولى بخدا كافر نشد، و اينان هم پيمان شكستند و هم برسول خدا كافر شدند. و هنگامى كه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) از اين جهان رحلت فرمود و مردم بجاى على عليه السّلام ديگرى را بخلافت نصب كردند شيطان تاج شاهى بر سر نهاد و منبرى گذارد و روى بالش نشست، و پيادگان و سوارگان خود را جمع كرد و بدانها گفت: شادى كنيد تا روز ظهور امام (آن طور كه بايد) خداى فرمانبردارى نشود. امام باقر عليه السّلام اين آيه را خواند: «و براستى شيطان گمان خويش را در باره آنها صادق و پابرجا ديد، و بجز گروهى از مؤمنان (همگى) پيروى او را كردند» (سوره سبأ آيه 20) امام باقر عليه السّلام فرمود: تأويل اين آيه هنگامى بود كه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) از اين جهان رفت، و گمان ابليس همان وقتى بود كه در باره رسول خدا (صلی الله علیه و آله) گفتند: او از روى هواى نفس و دلخواه خود سخن ميگويد، و شيطان در اين موقع گمانى در باره ايشان برد و آنها گمان شيطان را ثابت و درست كردند. 📚:الكافي ج‏8، ص: 345 @kashkool23