هوالشاهد ‍ 💥 روزشمار دفاع مقدس 🗓 امروز 28 دی ماه *🌹 سالروز شهادت شهید اسماعیل دقایقی ، فرمانده تیپ مستقل بدر* شهید دقایقی در سال 1333 در بهبهان به دنیا امد. در سال 1349 در کنکور هنرستان ملی نفت شرکت کرد و پس از قبولی، به ادامه تحصیل در آن هنرستان پرداخت. در سال دوم هنرستان- که با برپایی جشن های 2500 ساله شاهنشاهی مصادف بود- در اعتصاب هماهنگ هم رزمانش شرکت فعالی داشت و در همان سال با هدف منفجر کردن مجسمه رضا خان، به اقدامی شجاعانه دست زد و قصد خود را عملی نمود، اما متاسفانه چاشنی مواد منفجره عمل نکرد. پس از مدتی زندانی شد و بعد از آزادی از زندان، از هنرستان نیز اخراج شد، اما در همان سال در رشته آبیاری دانشکده کشاورزی دانشگاه اهواز قبول شد و پس از دو سال تحصیل در این رشته، دوباره در کنکور شرکت کرد و به دانشکده علوم تربیتی دانشگاه تهران وارد شد. بسیاری از بیانیه ها و اعلامیه های ضد رژیم در خانه شهید دقایقی تهیه و تکثیر می شد. در سال 1358 با یک نسخه از اساسنامه جهاد سازندگی به آغاجری رفت و به اتفاق عده ای از دوستان ، جهاد سازندگی آنجا را راه اندازی کرد ... در اوایل مردادماه سال 1358 طی حکمی مسئول تشکیل سپاه پاسداران در منطقه آغاجری شد. یک سال از فرماندهی اش در این منطقه می گذشت که به دلیل لیاقت و شایستگی زیاد، برای تشکیل سپاه پاسداران خوزستان شتافت و با عهده دار شدن مسئولیت دفتر هماهنگی استان، شروع به تشکیل و راه اندازی سپاه در شهرستان استان نمود. به دنبال شروع جنگ تحمیلی، به عنوان نماینده سپاه در اتاق جنگ لشکر 92 زرهی اهواز حضور یافت. بعد ها به همراه شهید علم الهدی در شکستن محاصره سوسنگرد دلیرانه جنگید. در عملیات فتح المبین نیز در قرارگاه فجر با شهید بقایی همکاری کرد ... ایشان در تاریخ 1361/4/1 به سپاه منطقه یک مامور گردید و مسئولیت مهم یگان حفاظت شخصیت ها را در قم و استان مرکزی به عهده گرفت. پس از بازگشت مجدد به جبهه، مسئول راه اندازی دوره عالی مالک اشتر (ویژه آموزش فرماندهان گردان) گردید. پس از مدتی در لشکر 17 علی ابن ابیطالب (ع) در کنار شهید مهدی زین الدین مسئولیت طرح و عملیات لشکر را بر عهده گرفت. بعد از مدتی مامور تشکیل تیپ مستقل بدر شد که بعد ها به لشکر 9 بدر تبدیل گردید. سرانجام در تاریخ 1365/10/28 به لشکر بدر ماموریتی داده شد تا در جزیره "صالحیه" واقع در منطقه عملیاتی کربلای 5 به اهداف تعیین شده دست یابد. شهید دقایقی جهت شناسایی به منطقه حرکت کرد. ولی بر اثر برخورد راکت هواپیما به درجه رفیع شهاد نائل میگردد ... خاطره ای از زبان همسر شهید زمستان سال 1364 بود و در تهران زندگی می کردیم. اسماعیل برای گرفتن برنج کوپنی باید مسیری را می پیمود که جز ماشین های دارنده مجوز ورود به محدوده طرح ترافیک، بقیه مجاز به تردد نبودند. افزون بر این، از ناحیه پا هم ناراحت بود و حمل یک کیسه برنج با آن مسافت (تقریبا یک کیلومتر) برایش زجر آور بود ... از او خواستم تا با ماشین سپاه برود، اما نپذیرفت. گفتم :«حال شما خوب نیست و پاهایت درد می کند!» گفت:«اگر خواستی همین طور (پیاده) می روم و گرنه نمی روم.» وی کیسه 25 کیلویی را روی دوشش نهاده بود و کیف دستی و چیزهای دیگری هم در دستش، به سختی به خانه آورد اما حاضر نشد برای چند دقیقه از ماشین سپاه استفاده کند ... شهادت: ۲۸ دی ۱۳۶۵ شلمچه نثار ارواح مطهر شهيدان مظلوم صلوات https://chat.whatsapp.com/Ht24jreVMvjIWAcu182c8 https://chat.whatsapp.com/KguWb0XIfV71Rcx3oSWCa7Y https://t.me/zekre_salavat