✍ حال و هوای مردمان عهد قاجار در ماه رمضان (قسمت۱) ✍سه شبِ اِحیا، شب‌هاى عبادت بود. مردم بعد از افطار به مسجدها می‌رفتند. شش شبانه روز (صد ركعت) نماز قضا می‌خواندند. بعد از آن، واعظ یا پیش‌‏ نماز به منبر می‌رفت. اكثر، تفسیر سوره‏ٔ قدر و فضیلت عبادت شب قدر را براى مردم می‌گفت و چون یكى از عبادات هم گریه از خوف خداست، آن‌ها را می‌گریاند و بعد قرآن سر می‌گرفتند و به مسلمانان دعا می‌كردند و نزدیك سحر به منزل بر می‌گشتند. در ماه رمضان‌هاى بعدتر كه ما قدرى بزرگ‌تر هم شده بودیم، براى اینکه خود را بزرگ جلوه بدهیم، خیلى میل داشتیم روزه بگیریم؛ ولى ما را منع می‌كردند و مى‌‏گفتند: بر شما واجب نیست. ما می‌گفتیم: نماز هم بر ما واجب نیست، چرا اگر یك روز صبح دیرتر از خواب برخیزیم، آقا (پدرم) مى‌‏آید ما را براى نماز از خواب ورمى‏‌كشد؟ در مقابلِ این استدلال به ما می‌گفتند: براى سلامت شما مضرّ است. اوّل روزى كه من روزه گرفتم، روز بیست و یكم رمضان و بلندترین روزهاى ماه خرداد بود، زیرا خوب در نظر دارم كه گوجه تازه آب افتاده، ولى نزدیك افطار واقعاً بی‌حال بودم. سال دیگر دو سه روز، و همین‌طور سال‏‌ به‌ سال زیادتر كردم تا از چهارده سالگى تمام ماه را روزه گرفتم پدرم تا هشتاد سالگى روزه می‌گرفت. در سه سال آخر زندگی‌اش به حكم اطبّاء از روزه‌‏ دارى ممنوع شد؛ ولى باز هم به حال روزه بود. سحرها كه براى سحر خوردن برمی‌خاستند، او هم بیدار شده، مشغول تهجّد خود می‌شد و بعد از تعقیبات نماز صبح، دومرتبه یك ساعتى می‌خوابید 📚 منبع: شرح زندگانی‌ من، ج۱؛ عبدالله مستوفی 📜 اساطیر نامه | مروری بر تاریخ https://eitaa.com/joinchat/2868183226Cfce63ae436