زهرا شدم که روشنی خانه‌ات شوم با افتخار خادم کاشانه‌ات شوم تو شمع عشق باشی و پروانه‌ات شوم سنگ صبور آه غریبانه‌ات شوم پیش خدا ملاک، عزیز تو بودن است بالاترین مقام، کنیز تو بودن است ای ماه فاطمه به شب تار اباالحسن هستم ز هرکه غیر تو بیزار اباالحسن پای تو قبل میثم تمار اباالحسن من سر نهاده‌ام به روی دار اباالحسن دل را فقط به سوی تو پَر می‌دهم علی لب تر کنی برای تو سر می‌دهم علی امروز جای تیغ تو، زهرا بایستد کاری کنم زمین به تماشا بایستد حاشا که فاطمه به مدارا بایستد باید به احترام تو دنیا بایستد کعبه ملاک ردّ و قبول نماز نیست تو قبله‌ای؛ به قبله‌ی دیگر نیاز نیست آماده‌ام که رفع گرفتاری‌ات کنم در این هوای درد، هواداری‌ات کنم لشکر نیاز نیست، خودم یاری‌ات کنم در کوچه‌های شهر، علمداری‌ات کنم پشت و پناه محکم تو دست فاطمه‌ست تا روز حشر پرچم تو دست فاطمه‌ست یک روح در وجود من و تو دمیده شد زهرا برای یاری تو آفریده شد حتی اگر که باد مخالف وزیده شد از این به بعد کار به هر جا کشیده شد بنشین و جان فاطمه سوی خطر مرو در را اگر زدند، علی! پشت در مرو :: در را زدند و فاطمه از جا بلند شد آتش به جنگ آمد و دریا بلند شد در پشت در نشست، در امّا بلند شد ای روزگار! ناله‌ی زهرا بلند شد از آن به بعد بود که ماتم شروع شد از پشت درب خانه، مُحرم شروع شد ✍ حمید رضا نوده