عَزم: عزم به فراموش نکردن عهد عالم الست انسان و پایداری برای به جای آوردن آن در اولین فرصت مناسب و ممکن برای یک مؤمن را گویند. پیامبران اولوالعزم، پیامبرانی بودند صاحب کتاب آسمانی که در برابر ناملایمتی مردم صبر کردند و بر عقوبت‌شان از خدا درخواست تعجیل نکردند. در قرآن مؤمن به عزم در راه خدا توصیه شده است. مثال، انسان مؤمنی که برای حفظ ایمان فقیری با او عهد بسته است برای او یخچالی بخرد که نیاز شدید به آن دارد، او عهد خود فراموش نمی‌کند و علی‌رغم شنیدن هرگونه شماتت و سخن ناروا در این راه، باز به دنبال فرصتی برای انجام عهد خود است. برای سفر از واژۀ عزم استفاده می‌کنند و می‌گویند: «فلانی عازم سفر است»، یعنی قصد سفر دارد و مصمم است هرگونه سختی و مرارت را برای رسیدن به هدف تحمل کند. (از گرسنگی و حمله حیوانات گرفته تا حمله راهزنان و...) و در این راه سفر حتی کشته شدن خویش را بر خود برای رسیدن به هدفش پذیرفته است. در نهج البلاغه حضرت علی (ع) می‌فرمایند: "حق تعالی فرستادگان خود را در تصمیم‌شان مصمم و نیرومند ساخت، هرچند آنان را در ظاهر فقیر و ناتوان گردانید. سستی ناشی از غفلت‌ها بر تصمیم آن‌ها به کوشش چیره نگردد و تیرهای خُدعه آلود شهوت‌ها و خواهش‌های نفسانی همت آنان را آماج خود نکند. در امر خدا برحذر باشید از شیطان که سواران خود را بر ضد شما برهنه فراخواند و با پیادگان‌اش قصد راه شما را نماید و بر راه شما بنشیند. در هر نقطه‌ای شما را شکار می‌کنند و سرانگشتان را قطع می‌نمایند." از این حدیث مولا با استناد قرآن به وضوح می‌توان تدبر کرد که شیطان طبق قرآن، نخست راه انسان را در کار نیک با خواطر سدّ می‌سازد. قَالَ فَبِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِيمَ (16 - اعراف) (شیطان) ﮔﻔﺖ: ﺣﺎﻟﺎ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺭﺍﻩ ﺑﻪ‌ﺩﺭم ﻛﺮﺩی، ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺩﺭﺳﺖ ﺗﻮ ﺩﺭ ﻛﻤﻴﻨﺸﺎﻥ ﻣﻲ‌ﻧﺸﻴﻨﻢ. و سپس لشکر خود برای گمراه کردن انسان با خواندن در گوش او جهت صرف‌نظر از انجام آن کار نیک بر علیه او وارد میدان می‌کند. وَاسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُم بِصَوْتِكَ وَأَجْلِبْ عَلَيْهِم بِخَيْلِكَ وَرَجِلِكَ (64 - اسراء) ﻫﺮ ﻛﺪﺍﻣ‌‌ﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﻲ‌ﺗﻮﺍﻧﻲ، ﺑﺎ ﻭﺳﻮﺳﻪ‌ﻫﺎﻳﺖ، ﺑﻪ ﮔﻨﺎﻩ ﻭ ﻛﺞ‌ﺭﺍﻫﻪ ﺗﺤﺮﻳﮏ ﻭ ﺗﺸﻮﻳﻖ ﻛﻦ و ﺑﺎ ﺳﻮﺍﺭﻩ‌ﻧﻈﺎم ﻭ ﭘﻴﺎﺩﻩ‌ﻧﻈﺎﻣﺖ ﺑﺮ ﺁنان ﺑﺘﺎز. مثال محسن در مسجد به علی پیشنهاد می‌دهد که ساعتی با او در کار خیری که مصمم به انجام آن است، همراه شود. محسن آن روز قصد دارد برای تعمیر کردن سقف منزل پیرزن نیازمندی اعزام شود. با پیشنهاد به علی شیطان نخست با لشکر پیاده حاضر در محل بر راه علی می‌نشیند و او را سست می‌کند که همان لحظه جواب مثبت و بلی ندهد. اصطلاح لبیک، برای آن است که انسان در همان زمان که برای کار نیکی دعوت شد، بلافاصله با گفتن لبیک شیطان را که پیش پای او نشسته است به مدد الهی از پیش پای خود بردارد. پس شیطان همان لحظه با اجنّه شیطانیِ حاضر در محل او را مانع می‌شود تا لبیک گوید و در همین درنگ است که لشکر خود را وارد می‌کند تا او را پشت سر هم اغواء و خواطر زده، از راه راست منحرفش نمایند؛ چرا که در روایت است وقتی کار نیکی را حس کردی باید انجام بدهی، همان لحظه بی‌درنگ انجام بده و منتظر نباش. چون وقتی همان لحظه نتوانستی انجام بدهی، یعنی شیطان یک قدم از تو جلوتر است و با نشستن بر راه تو مصمم به پشیمانی تو از امر خیر الهی است. @akhlag_dar_ghoran