چقدر دلم هوای آن روزها کرد!
روزهای برادری،صفا،راستی، یکرنگی!
روزهایی که گذشت و مروت و مردانگی
حرف اول را میزد!
وقت مرخصی و تشویق و ترفیع،
همه،به یکباره
غیب میشدند یا با اصرار و التماس
دیگری را جلو میانداختند!
به وقت حادثه اما
مثل شیر و عقاب،
سر و کله شان پیدا میشد!
اولین نامزد انتخابات روی مین رفتن!
تا سر و جان و همه هستی را
فدای سلامت و پیروزی یاران کنند!
تا چشم کار میکرد،عشق،موج میزد!
عشق به خدا،عشق به مردم،عشق به ایران!
روزهایی که
دشمنی نبود،اختلاف و دعوا نبود،
تهمت و تفسیق و تکفیر نبود،
از دنیادوستی و قدرت طلبی خبری نبود
و اگر مسابقه و رقابتی هم بود
برای خدمت،برای محبت و برای گمنامی بود!
خدایا
خسته شدیم
از این همه فاصله با آن روزها!
از این همه دعوا،بدگویی،بدزبانی!
از این همه تهمت،تخریب و تفسیق خوبان!
که انگار و اصلاً،پایانی هم ندارد!
داریم خفه میشویم زیر آواری از
لجن افشاگری ها و سیاه نمایی ها!
هر روز،همه جا!
پیش از انتخابات! پس از انتخابات!
این روزها
آلوده تر و غباری تر از آسمان،
فضای اخلاق و معنویت دل و جان و جامعه ماست!
بیایید
به حرمت محرم
در محضر سرور و سالار آزادگان تاریخ
«حسین بن علی»
مثل حر بن یزید ریاحی
از گذشته،از همه لغزشها و فاصله ها
توبه کنیم و سوگند خورده و هم قسم بشویم
در عالم برادری
بدگمان نباشیم،
در زندگی یکدیگر،تجسس نکرده و سرک نکشیم!
بدگویی نکنیم،افشاگری نکرده و تهمت نزنیم!
مثل زنبور عسل
بر شهد خوبی مومنان بنشینیم و
آشکارا ترویج و تبلیغ شان کنیم و
لغزش و کاستی ها را بگذریم و اگر نه
لااقل در نهان، به خودشان بگوییم!
همین
✋
#کشکولطنازی