دیروز رفته بودیم با اقوام در دل یه خانواده کنارمون نشسته بودن، موقع رفتنشون دیدیم همه آشغالاشونو ریختن کنار ماشینشون و میخوان برن ماهاهم که دوستدار طبیعت و ، همگی خونمون به جوش اومد و ناراحت شدیم. من گفتم باید تذکر بدیم. اینطوری نمیشه. مامانم نگران شد که نکنه دعوا بشه. آخه تا حرف میشه همه یاد دعوا و بگو مگو میفتن من مشمای آشغالهای خودمونو برداشتم بابام گفت، آره برو آشغالاشونو جلو خودشون جمع کن یکم خجالت بکشن. ولی من نمیخواستم این کارو بکنم رفتم جلو و گفتم، اگه مشما ندارید برای زباله‌هاتون، مشمای ما جا داره، بریزید اینجا. اوناهم گفتن آقا خداخیرت بده، تا آخر آشغالاشونو دونه دونه جمع کردن ریختن تو مشمای زباله. هم توش بود، میخواستن تو طبیعت رها کنن، شاید به نیت تامین درختان این کارو میخواستن بکنن خلاصه کلی هم تشکر کردن. هم شخصیت اونا حفظ شد هم آشغالا جمع شد، ماهم امربمعروفمونو انجام دادیم. یه خانواده هم اونورتر از ما نشسته بودن، دخترشون سرلخت بود. گفتم شاید مث قبلیا که مشما نداشتن، امکانات ندارن. به خانومم گفتم اضافه نداری بدیم به این خانومه شاید شد😃 البته اون خانواده اولی که آشغالاشونو ریختن تو مشمای ما، یه بطری آب معدنی‌ ظاهرا دستشون بود، یادشون رفته بود تو مشما بذارن. گذاشتن رو سقف ماشینشون که یه جا بیفته، وقتی از بغل ما رد شدن، افتاد بغل ما. اینجا فهمیدیم که امربمعروف ما اثر نکرده😂 کلا این مسائل، فرهنگِ یک جامعه هست، تغییر خیلی زمان‌بر است باید کرد. که کار بلند مدت میطلبه. البته این تذکر و خودش در راستای هست و باید باشه اهميت امربمعروف رو هیچکس نمیتونه انکار کنه. مهم روش امربمعروف و نهی از منکر هست که مورد اختلاف هست. باید بهترین روش رو انتخاب کنیم تا بهترین تاثیر رو ببینیم @hosein_darabi