📚برشی از یک کتاب: ▪️گمانم این است که قبل از شهادتش صاحب چشمی حقیقت بین شده بود. ▫️چشمی که تصاویری را می دید که دیگران از دیدن آن عاجر بودند. 🔹چشمی که نیم نگاهی به آن سوی پرده داشت و نبود مگر محصول صفا و صدق و اخلاصی که در سر تا سر وجودش ریشه دوانده بود. پیامبر اکرم می فرمایند:🔻 🔸که بترسید از فراست مومن! ▪️زیرا او با نور خداوند عزوجل نگاه می کند. ▫️و این نور خدا، ثمره ی اخلاص و صدق و صفای موجود در وجود مومن است. 🔹سید بسیار خالصانه و صادقانه زندگی و عارفانه و عاشقانه سیر و سلوک می کرد. 🔸کمتر کسی از ویژگی ها، اعمال و هنرها و عاشقانه هایش با خبر بود. 🔹 و اگر کسی مدتی قبل از شهادت او را دیده باشد، امادگی برای شهادت در چهره و حالات و رفتارش موج می زد. 🔸همان حالتی که بارها و بارها، در هشت سال دفاع مقدس و در چهره ی برخی از شهدا دیده بودم. همان حالتی که می گفتند:🔻 🔸🔹طرف نور بالا می زند! 🔹و سید مجتبی واقعا نور بالا می زد. 🔸در چهره اش امادگی برای رفتن مشهود بود و معلوم بود که جز گل های اخر الزمانی است که قرار است به دست حضرت حق از شاخه ی این عالم چیده شود و در گلزار ربوبی پروردگار قرار گیرد. راوی: دکتر محمد رضا سنگری، پژوهشگر و استاد دانشگاه 📚منبع: کتاب سید زنده است، ص 337و 338 🥀کانال ایستگاه مطالعه🥀 https://eitaa.com/katab313